چکیده:
دستیابی به رشد اقتصادی نیازمند تجهیز و تخصیص بهینه منابع در سطح اقتصاد ملی است. رسیدن به این هدف بدون وجود بازارهای مالی، بویژه بازار سرمایه شفاف و کارآمد امکان پذیر نیست. بورس اوراق بهادار بهعنوان بخشی از بازار سرمایه میتواند در صورت فراهم بودن شرایط لازم، سرمایههای ملی را تجهیز و آن را در جهت رشد اقتصادی هدایت نماید. در بازار سرمایه، اطلاعات گرانبهاترین دارایی تلقی میشود. هر چه اطلاعاتدر بازار سرمایه شفافتر باشد، عدم تقارن اطلاعاتی کمتر وبازار کارآتر خواهد بود. این پژوهش درصدد است که مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عدم تقارن اطلاعاتی در بازار بورس را مورد بررسی قرار دهد. روش تحلیل این مطالعه که تأثیر عوامل مؤثر - از قبیل مالکیت سرمایهگذاران نهادی، اندازه هیأت مدیره، مدیران غیر موظف و تفکیک نقش مدیر عامل از ریاست هیأت مدیره - بر عدم تقارن اطلاعاتی را بررسی میکند، برآورد رگرسیونی به وسیله روش دادههای تابلویی طی برنامه چهارم توسعه در مورد شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس تهران میباشد. نتایج دلالت بر آن دارد که مالکیت سرمایهگذاران نهادی و اندازه هیأت مدیره رابطه منفی با عدم تقارن اطلاعاتی داشته، اما متغیرهای نسبت مدیران غیر موظف به تعداد اعضای هیأت مدیره و تفکیک نقش مدیر عامل از ریاست هیأت مدیره رابطه معنیدار با عدم تقارن اطلاعاتی را نشان نمیدهد.
Achieving economic growth requires an optimal allocation system of resources at national level. This is not possible without a perfect and efficient financial market. The stock exchange as a part of capital market can provide the required national financial resources and lead to economic growth. In the capital market, information is regarded as the most valuable asset. The more the transparency of information in the stock exchange, the lower the information asymmetry and the more efficient capital market will be. This study aims to analyze the effects of the ownership share of institutional investors, the board size, the role of non-executive board and separation of chief executive officer and chairman of the board roles (separation variable) on information asymmetry in the stock exchange. It estimates a panel data regression for the companies listed in the Tehran Stock Exchange (TSE) during the fourth national development plan. The results indicate that the ownership share of institutional investors and board size have negative effects on information asymmetry, while the ratio of non-executive members to board size and separation variable have no significant effects on information asymmetry.
خلاصه ماشینی:
"نوروش و کردلر (١٣٨٤) با بررسی رابطه ترکیب سهامداران و تقارن اطلاعات با استفاده از روش رگرسیونی طی دوره زمانی ٨٢-١٣٧٢ نشان دادند که در شرکت های با درجه بالای مالکیت نهادی نسبت به شرکت های با درجه پایینی از مالکیت نهادی ، اطلاعات سودهای آتی به عنوان شاخصی برای عدم تقارن بیشتر در قیمت سهام منعکس شده که بدین معنی است : با افزایش مالکیت سرمایه گذاران نهادی ، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش خواهد یافت .
رحیمیان و همکاران (١٣٨٨) رابطه میان برخی ساز و کارهای حاکمیت شرکتی و عدم تقارن اطلاعاتی طی سالهای ٨٦-١٣٨٣ را با توجه به شاخص شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با آزمون های همبستگی مورد بررسی قرار داده اند که این پژوهش نسبت مدیران غیرموظف ، درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی و واحد حسابرسی داخلی ، ساز و کارهای حاکمیت شرکتی را در بر می گیرد.
همچنین برخی از ابزارهای حاکمیت شرکتی شامل متغیرهای درصد مالکیت سهامداران نهادی ، نسبت مدیران غیر موظف در هیأت مدیره، تفکیک نقش مدیر عامل از ریاست هیأت مدیره و تعداد اعضای هیأت مدیره به عنوان متغیرهای توضیحی مدل و به منظور بررسی چگونگی تأثیر هر یک از اینها بر عدم تقارن اطلاعاتی در نظر گرفته شده است .
بدین منظور مدلی را با استفاده از متغیرهای سرمایه گذاران نهادی ، نسبت مدیران غیر موظف ، تفکیک نقش مدیر عامل از ریاست هیأت مدیره و اندازه هیأت مدیره به عنوان ابزارهای حاکمیت شرکتی مؤثر بر عدم تقارن اطلاعاتی تصریح گردید تا فرضیات مطرح شده در رابطه با تأثیر این ابزارها را مورد بررسی قرار دهد."