چکیده:
میراث نسلهای گذشته به شمار می آید و ثروتی است که حفظ و حراست از آن کاهش فقر
و نابرابری را در پی خواهد داشت.از نقطهنظر حقوقی ارزش اقتصادی دانش سنتی آن را
مشمول قواعد مال و مالکیت قرار داده و از این جهت میتواند موضوع قرار داد ها و
عقود باشد. اما مسئله آن است که مالکیت این دانش با کیست؟نتایج حاصل از بررسی های
حقوقی بیانگر این است که قائل شدن به مالکیت فردی به سخنی امکانپذیر می باشد.لیکن
میتوان مالکیت جوامع محلی دارنده این دانش را نوعی مالکیت جمعی دانست.در مقاله
حاضر شیوههای حمایت از دانش سنتی، بررسی می شود.(در مقاله دیگری، شیوه های حمایت
از آن در کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی بررسی خواهد شد.)
خلاصه ماشینی:
"اما سوال اساسی این است که دانش سنتی و بومی که در عرصه روستا، با تلاش اقوام و گروههای خاص نشو و نما نموده و شکل اقتصادی یافته، متعلق به کیست؟به عبارت دیگر اگر دانش سنتی و بهرهگیری از آن دارای ارزش مبادلهای است و نیازی از جامعه انسانی را برطرف مینماید در مالکیت کیست؟چه کسی حق بهرهبرداری از آن را دارد؟آیا این حق در حوزه مالکیت جمعی است یا فردی؟و اصولا منشا شکلگیری این حق چیست؟ با توجه به سوالات مطروحه، بنظر میرسد که مقوله دانش سنتی با تمام مزایای آن ابتدا بایستی در قلمرو حقوق خصوصی قاعدهبندی حقوقی شود و با کسب بنیانهای نظری، سپس در عرصه حقوق عمومی ساماندهی و سازماندهی اداری گردیده و متعاقبا با تعاملات حقوق بینالملل ساز و کارهای بینالمللی و جهانی را برای آن تدبیر نمایند.
(تفصلی، سال 1355، صص 83 و 84) اما برای دانش سنتی باارزش کاربردی و تکنیکی فوق العاده آن که حاصل کار جمعی است و در طی زمان طولانی بدست آمده، چه میزان ارزش مبادلهای 1 را باید تعیین نمود؟اگرچه این سئوال جنبه اقتصادی دارد ولی پاسخ به آن در تعیین آثار و احکام حقوقی کاملا مورد نیاز میباشد.
ماده(27)قانون ثبت علائم و اختراعات ایران مصوب 1310 با اصلاحات بعدی مقرر میدارد: هر کس مدعی از امور ذیل باشد میتواند تقاضای ثبت نماید: 1-ابداع هر محصول صنعتی جدید 2-کشف هر وسیله یا اعمال وسایل موجوده به طریق جدید برای تحصیل یک نتیجه یا محصول صنعتی یا فلاحتی بعضیها حقوق مالکیت فکری و حقوق ناشی از آن را انکار کردهاند زیرا معتقدند تولید یک علم یا محصول صنعتی یا فرآیند جدید حاصل تلاش فکری تعداد زیادی از افراد بشر است که اتفاقا قابل احصاء هم نیستند."