چکیده:
با ظهور صورت بندی فکری و فرهنگی جدیدی در جوامع غربی که معمولا با تعبیر پست مدرنیسم از آن یاد می شود، برخی می کوشند تا به انطباق اسلام یا آرای اندیشه متفکران مسلمان با اصول و مبانی پست مدرنیسم بپردازند. در این مقاله قرائت پست مدرن از آرای شریعتی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"اثر قانعی راد،با برجسته کردن پارهای از آموزههای شریعتی و تأکید بر این امر که این آموزهها در هیچیک از گفتمانهای سنت و مدرنیسم قابل فهم نیست،بلکه باید آنها را در گفتمانی پستمدرن مورد فهم و اندیشه قرار داد تا حدودی احساس ملی و روح قومی خوانندهء ایرانی را،که به دلیل فقر عظیم فرهنگی جامعه و عقبافتادگی تاریخی در دورهء معاصر بسیار جریحهدار گشته است،التیام میبخشد و نشان میدهد یک نظریهپرداز مسلمان ایرانی؛ یعنی شریعتی،در دهههای 1960؛یعنی تقریبا دو دهه جلوتر از برجسته شدن و صورتبندی گفتمان پستمدرن،به طرح نظریاتی میپردازد که بعدها در آرا و اندیشههای متفکران به اصطلاح پستمدرن دیده میشود.
همچنین دکتر قانعی راد معتقد است که تأکید شریعتی بر رابطهء«نظر و عمل»و رویکرد عملی وی به معرفت و نیز تکیه بر رابطهء مناسبات اجتماعی و جغرافیایی آرا و اندیشهها با معنای آنها،اندیشهء شریعتی را به تفکر متفکران پستمدرن نزدیک میسازد،لیکن علیرغم وجود این شباهت باید توجه داشت که از نظر پستمدرنها میان نظر و عمل و میان معنای متن و حاشیه ارتباط وثیقی مشاهده میشود و این ارتباط و پیوند به نحو ذاتی و علی الاصول (In principle) وجود دارد و امری عارضی و تصادفی نیست،لیکن به نظر میرسد که در شریعتی این پیوند بیشتر در عمل (In practical) شکل میگیرد و امری عارضی و تصادفی -و نه ذاتی-است؛یعنی حاشیهء متن گاهی-و نه همیشه و در همهء مواقع-معنای متن را تحت الشعاع قرار میدهد."