چکیده:
موضوعاتی همانند انگیزش و رضایت شغلی از مهمترین حوزههای پژوهشی در
جامعهشناسی سازمانها تلقی میشود که علاوه بر وجود ابعاد نظری، نیازمند تحقیقات
گسترده است. جامعهشناسان مانند سایر محققان علوم تربیتی و رفتاری و مدیریتی با
پژوهشهای علمی سعی بر تولید دانش در زمینههای مذکور داشتهاند تا بدین وسیله بر
یافتههای نظری و عملی مباحث سازمانی همچون انگیزش و رضایت شغلی افزوده شود. بر
همین اساس پژوهشی پیمایشی در آموزش و پرورش شهر مبارکه در زمینه انگیزش و رضایت
شغلی معلمان انجام شد که این مقاله، بخش عمدهای از یافتههای همان تحقیق است.
هدف اساسی مقاله، بررسی و آزمون نقش عوامل اجتماعی مؤثر بر انگیزش و رضایت
شغلی معلمان است. رویکردهای نظری رابینز (1378) و آرنولد و فلدمن (1990) به عنوان دو
مدل نظری در تحقیق، لحاظ شده است. منظور از عوامل اجتماعی توجه به متغیرهایی
همچون جنس، وضع تأهل، میزان تحصیلات و مقطع تحصیلی تدریس معلمان است. با توجه
به مدلهای نظری، منظور از انگیزش، توجه به نیازهای سازمانی سهگانه مک کله لند و منظور
از رضایت شغلی، واکنش و احساس معلمان از نظر کلی و عمومی نسبت به شغل خود بوده
است. دادههای تحقیق با استفاده از ابزار پرسشنامه جمعآوری شد. تحلیل دادههای تحقیق
متکی بر روشهای آماری آزمونهای T،×2 ، تحلیل واریانس دوراهه، تحلیل رگرسیون چندگانه
و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار کامپیوتری SPSS در محیط Windowsانجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"جدول 6) ماتریس همبستگی متغیرهای تحقیق و سطح معنیداری آزمون $$$ *: ضریب همبستگی **: سطح معنیداری با استفاده از روش گام به گام در تحلیل رگرسیون چندگانه درخصوص تشخیص عوامل مؤثر بر میزان رضایت شغلی میتوان دریافت که تنها متغیر جنس در میزان رضایت شغلی معلمان تأثیر دارد و 11 درصد تغییرات رضایت شغلی ناشی از متغیر جنس است و سایر متغیرهای تحقیق همچون وضع تأهل، مقطع تحصیلی تدریس، میزان تحصیلات از مدل رگرسیون خارج میشود (جدول 7).
با استفاده از روش گام به گام در تحلیل رگرسیون چندگانه درخصوص عوامل مؤثر بر میزان نیازهای سازمانی میتوان بیان کرد که در مرحله اول جنس معلمان و در مرحله دوم میزان تحصیلات معلمان بر میزان نیازهای سازمانی تأثیر دارد و آنها 23 درصد تغییرات نیازهای سازمانی را تفسیر میکنند و متغیرهای وضع تأهل و مقطع تحصیلی تدریس و میزان رضایت شغلی از مدل رگرسیون خارج میشود و درخصوص متغیرهای جنس و میزان تحصیلات بر میزان نیاز سازمانی تأثیری ندارد (جدول 8).
این تحقیق متکی بر دو مدل نظری رابینز (1378) و آرنولد و فلدمن (1990) صورت گرفت و نتایج نهایی پژوهش را میتوان به شکل ذیل جمعبندی و ارائه کرد: از میان عوامل اجتماعی جنس، وضع تأهل و مقطع تحصیلی تدریس و میزان تحصیلات معلمان بر میزان نیازهای سازمانی (انگیزش) و میزان رضایت شغلی (نگرش)، تنها متغیر جنس مؤثر بوده و مهمترین عامل اجتماعی مؤثر بر متغیرهای تحقیق جنس است."