چکیده:
تعالی و یا سقوط معنوی یک جامعه ، وابسته به نوع انتخاب اهداف توسط افراد آن جامعه است و عدم شناخت “هدف صحیح “، افراد و جوامع را از رسیدن به سعادت بازمی دارد. لذا این مقاله تلاش نموده است تا ضمن جستجوی “هدف صحیح زندگی “ از دیدگاه قرآن و حدیث ، تاثیر آن در کمال بشریت و هم چنین موضع قرآن در برابر برخی اهداف انتخابی بشر را با روش کتابخانه ای و تحلیلی مورد کنکاش قرار دهد. نتیجه ء حاصله این که ، اولا: با بررسی آیات و روایات مربوط به خلقت بشر، صحیح ترین هدف زندگی از منظر قرآن و روایات ، تقرب به خدا و اتصال عبد به معبود از طریق کسب معرفت خداوند و سپس عبادت و بندگی اوست . ثانیا: با توجه به مفهوم عبادت در احادیث ، می توان دریافت که عبودیت خداوند آنگاه که نشات گرفته از معرفتی توام با عقل سلیم و وجدانی آزاد از زنجیر خودمحوری باشد، باعث نزدیکی او به منبع مطلق تمامی کمالات یعنی خداوند متعال می شود و این تقرب که حقیقی است و نه مجازی ، باعث هم رنگی با معبود در صفات کمالیه ء وی گردیده و بدین طریق کمال بشر محقق خواهد شد. ثالثا: در بین انواع پنج گانه ء اهداف انتخابی بشرـ یعنی رهایی ازرنج ناشی ازگردونه ء تناسخ ، رسیدن به کامیابی های دنیوی و لذات مادی ، پوچ گرایی ، تعالی نفس از راه پشت کردن به مظاهر دنیوی و ریاضت کشی ، تهذیب نفس در سایه ء اعتدال ، نه گرایش صرف به لذات مادی و نه رهبانیت ـ از منظر قرآن تنها دیدگاه پنجم ، قابل قبول و دیدگاه های دیگر مطرود است
خلاصه ماشینی:
"موضع قرآن و احادیث در برابر گروه سوم قرآن کم یر در رد عقاید این گروه در سورهء صاد۱ بی وهده و بدون هدف دانسن ت آف ش نیر آس امن ها و زمین را ت وصر اشتابه کافران دانسه ت و در سورهء دیگر با طرح یک سؤال انکاری، عبث بودن خلت ق بشر را نیز رد نموده و می فرماید: ﴿أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنکم إلینا لا ترجعون ﴾؛۲آیا گمان کرده اید که ما شما را عبث و بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد؟ قرآن با این ج لمه ء کوتاه و پرمعان می فه امند که زندگی این ج اهن با ت امم م کشلاتی که دارد و با این همه تش یکلات و مقدمات و برنامه هایی که خداوند برای آن چیده است ، اگر صرفا برای همن ی چند روز کوتاه عمر باشد و مرگ نقطه ء پایان زندگی مح وسب گردد و قیامت و معادی در کار نباشد، آن اگه نه تن اه زندگی دنیا، بله ک آف ش نیر جهان، بی وهده و بی معان خواهد بود؛ اما چنن ی نی ت س و از آناج که عبث نبودن خل ت ق ، سخن مهی م است که نیاز به دلیل مح ی مک دارد، در آیه ء بعد می فرماید که خداوندی که فرمانروای حق است و هچ ی م وبع دی جز او ن ت سی و پروردگار عرش کم یر است ، برتر از آن است که ج اهن ه ی تس را ب وهی ده و بی هدف آ دیرف ه باشد۳ و بدین گونه علاوه بر ذکر ک مله ء «الله » که خود اشارهء اجمالی به ت امم صافت ک املیه ء خداوند است ، بر چهار صفت «مالک ت ی و حاکم ت ی ، حقانیت وجود، عدم وجود شر ک ی و سرانجام مقام ربوبیت او »، به طور صرح ی ت ه یک شده که همه ء این ها دلیی ل است بر این ه ک او کاری بی هدف انجام نمی دهد و دنیا و انسان ها را عبث نیافر دیه است ."