چکیده:
هدف این مقاله بررسی مرزهای هویت عمومی درایران است . هویت عمومی درفرایند آموزش و قربانی کردن تقویت میشود. رویکرد نظری این پژوهش براساس نظرات برنهارد گیزن بنا شده است . این تحقیق بااستفاده از روش موضوع گرا انجام گرفت . نژاد، زبان ، قومیت ، دین ومذهب عمده ترین شاخص های هویت آغازین و آداب ، رسوم ، مناسک ، الگوهای رفتاری و خصوصیات فرهنگی از جمله مهم ترین شاخص های هویت سنتی هستند. دین تا عصرمدرن مهم ترین و دربیشتر مواقع تنها منبع هویت عمومی بود. مدرنیسم در دنیای کنونی در کنار دین دومین منبع هویت عمومی است . واکنش در برابر مدرنیسم به منزله منبع هویت عمومی درجوامع سنتی شدید است . به علاوه ، عوامل گوناگون از قبیل وابستگی جنسیتی، طبقاتی، سطح تحصیلات ، خاستگاه اجتماعی، محل سکونت و غیره در واکنش افراد در مقابل مدرنیسم تاثیر دارد.
یافته های تحقیق و تاریخ یک قرن گذشته ایران نشان داد که جامعه ایرانی متشکل از هویت های متفاوت آغازین و سنتی دربرابر مدرنیسم به منزله منبع هویت عمومی واکنش شدید نشان داد. این مقاومت تحول به جنبش اجتماعی یافت و به این ترتیب زمینه برای انقلاب اسلامی در بهمن ١٣٥٧ فراهم شد
The aim of this study, as two earlier essays, is the study of collective identities in Iran. This article refers to the public identity. The study was carried out on the basis of grounded theory. The theoretical approach of the research is based on the ideas of Bernhard Giessen and Samuel Eisenstaedt about identity. The race, language, ethnicity, religious and denominational affiliation are the main elements of primarylian identities, while the customs, conventions, behaviors and cultural characteristics are influential indices of traditional identities. Religion was one of the most important sources of public identity up to the emergence of modernity. In today’s world modernism became also the source of public identity. The reaction against modernity as a source of public identity was heavy in traditional societies. Moreover, the factors such as gender and class affiliations, educational level, social class and lodging are influential on the reaction of people against modernity. The findings of the study show that, the Iranian society consisting of different identities reacted strongly against the modernity. This resistance developed in the 1960s and 1970s into a mass movement and led to the revolution of 1979.
خلاصه ماشینی:
"این تحول متعارض موضوع بحثهای جدلی گوناگون بوده است(Ursua, Metzner-Szigth, 2006; Hauser, 2006, Breidenbach, Zukrigl, 1998; Drechsel und others 2000).
در این نوع حکومت و رمزگذاری هویت ارتباط سست میان مناطق گوناگون در حکومتهای سنتی از اعتبار برخوردار نیست، بلکه آن چه معتبر است ساز و کار توسعهطلبانه در خدمت تاسیس دولتهای بزرگ است که به بهانههای گوناگون از قبیل تکلیف شرعی، اشاعه تمدن، برابری یا آزادی دنبال میشود و با کدگذاری عمومی هویت جمعی تطابق دارد.
مثلا هنر با شاخص زیباشناختی، علم ازطریق تعهد به معرفت واقعی، اخلاق با جهتگیری به سمت ایدهآلهای خوب و عادلانه منطق خاص خود را پیدا میکنند؛ در نتیجه راهبرد دیگری شکل میگیرد و تنش بنیادی از طریق هویـت عمومی همواره تولید و بازتولید میشود، به این ترتیب که درکنار اهداف تربیتی کلی و غیرانحصاری، قشربندی و قربانی کردن، عمومیت و پویایی تجدد و پیشرفت قرار میگیرد که از حوزههای ارزشی با منطق خاص خود برخوردار است.
Kriegerdenkmale als Identitätsstiftungen der Überlebenden, in: Poetik und Hermeneutik: Identität, hrsg."