چکیده:
مطالعه¬ حاضر به نقد و بررسی شکل¬گیری و گسترش پدیده¬ حاشیه¬نشینی نوین در کلانشهر تهران از انقلاب اسلامی تاکنون و هم¬چنین به علل و عواملی که از بطن روابط و مناسبت¬های اجتماعی جامعه¬ی ایران برخاسته و با گذشت زمان، شکل ساختاری به خود گرفته است، می¬پردازد. بررسی اسناد و مدارک معتبر و انجام مشاهده¬هایی در قالب روش¬های اسنادی، میدانی و پیمایشی و تکنیک¬های جمع¬آوری داده¬ها، فیش¬برداری، پرسشنامه و مصاحبه، موارد آمده را به عنوان علل و عوامل حاشیه¬نشینی نوین در محله حصارک، واقع در منطقه¬ 5 تهران، قلمداد می¬کنند: 1. بیکاری؛ 2. نداشتن درآمد کافی؛ 3. فقدان امکانات رفاهی، آموزشی و فرهنگی؛ 4. ارزانی زمین؛ 5. ارزانی اجاره¬ منزل. یافته¬های تحقیق حاکی از آن است که درمحله¬ حصارک، دافعه¬های اقتصادی، فرهنگی و نیز جاذبه¬های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شکل-گیری و گسترش این پدیده نقش چشمگیری دارند؛ اما دافعه¬ اجتماعی، نقش کمرنگ¬تری در به ¬وجود آمدن پدیده¬ مذکور دارد؛ پس باتوجه به راهکارهای ارائه شده می¬توان تاحدودی مشکل¬های حاشیه¬نشینان حصارک را مرتفع سازیم: 1. افزایش سطح سواد ساکنان؛ 2. افزایش توان مالی ساکنان به همراه اشتغال¬زایی، 3. توجه بیشتر به طرح¬های محله¬ای و ناحیه¬ای؛ 4. افزایش میزان مشارکت در نهادهای اجتماعی محله؛ 5. ایجاد فضاهای فرهنگی، ورزشی، تفریحی و بهداشتی.
This research investigates the formation and development of new suburbanization in Tehran metropolis from the Islamic revolution up to present time and deals with the factors stemming from the social fabrics of the Iranian society which have taken a structural form over time. Studying valid documents and observation in the form of methods such as reviewing documents, field studies, survey method, and data collection techniques including: note taking, questionnaire and interviews listed the following as the reasons for the new suburbanization in Hesarak, where is located in District 6 of Tehran:
1. Unemployment, 2. Lack of sufficient income, 3. Lack of welfare, educational and cultural facilities, 4. Low cost of land, 5. Low rent of house. In fact, in Hesarak neighborhood, economic and cultural repulsions and yet economic, social and cultural attractions have had a key role in the formation and development of this phenomenon; however, the social repulsion has had a minor role in this regard. So, considering the following guidelines, some problems of people living in Hesarak can be solved to some extent.1. Improving the literacy level of the residents, 2. Increasing the financial ability of the people and creating jobs, 3. Paying more attention to local and district plans, 4. Increasing people participation in social institutions in the neighborhood, 5. Constructing cultural, sports, entertainment, and health spaces.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که اصلاحات ارضی و پیامدهای ناشی از آن در ایران، خیل عظیم مهاجران روستایی را روانه شهرها نمودکه پیامد آن رشد سریع شهرنشینی در کشور بوده است و این رشد فزاینده به تدریج خود را به صورت پیدایش محلات حاشیهنشین درشهرها نشان داد و دامنهآن به واسطه مسائل مختلف داخلیکشور، روز به روز بیشتر گردید به گونهای که نه تنها کلانشهرها، بلکه شهرهای میانی نیز در گیر چنین پدیدهای شده اند(لطفی، 1390: پیشگفتار).
لی دافعه روستا، جاذبه شهری (امکانات آموزشی، اشتغال، درآمد بالا در شهر، هزینه بالای زندگی) و عوامل شخصی را بیان میکند و میتواند چارچوبخوبی برای بررسی پدیده مهاجرت و حاشیهنشینی در کشورهای در حال توسعه باشد و فرضیههایی که در این نظریه به کار رفته خیلی ساده و قابل بررسی هستند و نکته قوت او در این نظریه تأکید او بر عوامل شخصی استکه برخی از افراد مهاجرت را ترجیح میدهند و برخی دیگر در محل سکونت خود باقی میمانند، از این رو برخی از فرضیههای این دیدگاه را میتوان برای تبیین مهاجرتهای روستا- شهری بهکار برد.
مهاجرانی که 20 تا 30 سال پیش مهاجرت کردهاند، معتقدند که در روستاهایشان به جز مسجد، مدرسه ابتدایی، راهنمایی و حمام امکانات دیگری وجود نداشته است؛ اما افرادی که تا 10 سال اخیر مهاجرت کردهاند، امکانات آموزشی و تا حدودی رفاهی در روستا و شهرستانهایشان وجود داشته است ولی مهمترین عامل، بیکاری یا در حقیقت نداشتن شغل و درآمد مناسب است که باعث مهاجرت آنها به تهران و حصارک شده است."