چکیده:
در این مقاله، ضمن اشاره به مشکلات مسلمانان در عصر حاضر، ریشههای این مشکل مورد
پرسش قرار گرفته که آیا ضعف مسلمانان به عمل به دین بازمی گردد و یا گریز از عمل به
دین و نهایتا بر این پرسش به عنوان محور بحث متمرکز شده است که «آیا دین برای
تربیت اجتماعی، ایده، طرح و محتوای سازنده و مناسب عصر دارد یا خیر». همچنین به
مسأله ریشههای توحیدی تربیت در دین پرداخته شده است. زیرا هستی با خدا شروع شده و
هدفمند است و خالقیت او با ربوبیت الهی پیوند وثیق دارد. ثانیا: مهمترین هدف
انسان، به سوی خدا رفتن است که این حرکت، بدون اجرای برنامه های تربیتی ممکن نیست.
در ادامه، رابطة قرآن و تربیت اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است؛ از جمله: بحث
برادری، وحدت، عکس العمل نیکو، ولایت مؤمنان بر یکدیگر و ... .
در پایان چنین نتیجهگیری شده که مباحث اجتماعی و راهکارهای فراوانی در نصوص دینی
مطرح شده است. الگوهای تربیتی دینی نیز سلسله مراتبی نیست. ما مسلمانان برای عمل
تربیتی به تدوین استراتژی تربیتی مناسب، به روز و کارشناسی نیاز داریم.
خلاصه ماشینی:
"اما این مدعا چند نکتة قابل توجه در پی دارد: اول: آیا با پذیرش خالقیت خداوند، لزوما باید ربوبیت او را نیز پذیرفت؟ در پاسخ بدین پرسش، اگر مجموعة نگرشهای مربوط به خداوند را در سه سطح دسته بندی کنیم: «دیدگاه تئیستی»، «دیدگاه آتئیستی» و «دیدگاه دئیستی» به صورت بسیار موجز می توان گفت تئیستها (که عمدة مسلمانها نیز از جملة این گروه اند) خدا را هم خالق می دانند و هم رب؛ یعنی خداوند نه تنها هستی و آدمیان را خلق کرده، بلکه برای سرپرستی و تربیت آنها، حضور، برنامه و نظارت دارد.
تلاش پیامبر(ص) با توجه به زمان محدود (حدود دو دهه که تنها یکدهة آن آزادانه و فعالانه و با تأسیس نظام سیاسی - اجتماعی همراه بود) و در ارتباط با افراد محدود (که عمدتا در مدینه بودند) گرچه در یک مقطع، بازتاب قوی داشت و موجی نیرومند ایجاد کرد، اما حاکمیت فرهنگ جاهلی و غیردینی در بین بیشتر اعراب حجاز و ریشه های عمیق باورهای قومی و قبیلگی سبب شد که حتی مهمترین پیام نبوی، که ابلاغ جانشینی حضرت امیر(س) به مسلمانان در حجهالوداع بود، در زمانی که پیکر پیامبر کفن و دفن نشده بود به فراموشی سپرده شد و مسیر تاریخ اسلام، سمت و سوی دیگری گرفت که لزوما تولید و بازتولید فرهنگ نبوی نبود؛ بویژه که بعد از خلفای چهارگانه، امویان و عباسیان، منادیان حاکمیت دینی بودند که در عمل اگر مسلمانان را از اسلام ناب دور نمی کردند، تعهدی برای نزدیکی آنها با فرهنگ تربیتی اسلام نداشتند."