خلاصه ماشینی:
"هم اکنون آنچه که به این دانش مرتبط میشود نه یک علم بلکه چندین علم روشمند بوده که به قسمتهای زیر بخش بندی شده است: 1-علم«روایة الحدیث»:که درباره چگونگی پیوستگی حدیث به معصوم(ع)بحث و گفتگو میکند.
بخش بندی گذشته را در چنین نموداری میتوان مجسم کرد(2) علوم حدیث روایة الحدیث(اصول حدیث) درایة الحدیث(فقه الحدیث) علم الرجال علم مصطلح الحدیث در اینجا به دانش دیگری نیز باید اشاره نمود که به گونهای دیگر سنت(و به پیروی آن حدیث)را به غنوان دومین منبع فقهی مسلمانان پس از قرآن در نظر دارد،و آن علم«اصول فقه»است.
نظر به اینکه پس از درگذشت واپسین پیامبر الهی(ص)و درست در روزگار زندگانی بسیاری از صحابه و تابعین،دوگانگی در اخبار و روایات همه امت اسلام را گرفتار ساخته بود و نیز اینکه بسیاری از فتنهها و آشوبها پیرامون این پدیده دور میزد،قطعا چنین رویداد مهمی نمیبایست از چشمان تیزبین و اندیشههای ژرف حاملان راستین معارف الهی یعنی اهل بیت نبوت و رسالت دور مانده باشد.
(11) البته باور آن عده از حدیث شناسان دور از منطق هم نمیباشد،چرا که احکام فقهی بیشتر بر تعبد مبتنی است و اصولا زمینهها و انگیزههای جعل در احکام کمتر بوده تا نسبت به مباحث اعتقادی و موضوع فضایل و شایستگیهای اشخاص و قبابل و مانند آن و با توجه بهقواعدی که به منظور تشخیص احکام شرعی به وسیله فقیهان وضع شده به آسانی میتوان آنها را جرح و تعدیل کرد.
). بدیهی است ویژگیهای فوق مطلق نخواهد بود، بلکه آنچه مورد نظر حدیث شناسان بوده اینکه به صدور آن از سوی معصوم اطمینان حاصل شود؛ به همین دلیل گاهی روایت کافر و غیر امامی و یا غیر عادل نیز به عنوان قرائن و شواهد قابل قبول، مورد توجه قرار گرفته است."