خلاصه ماشینی:
"گلستان همان سعدی است آثار سعدی هم در زمان او و م در اعصار متمادی پس از درگذشت او پسند خاطر و ذوق شیفتگان شعر و ادب پارسی و دوستداران فرزانگی و هنر بوده و همیشه طالبان بسیار داشته است و سخن او که هفت کشور نمیکنند امروز بیمقالات سعدی انجمنی از نوع مبالغههای شاعرانه نیست و سخنور شیراز حقیقتی را بیان کرده است.
کجاوه نشینی این ماجرا را میبیند و میگوید:«یا للعجب!پیاده عاج(چون)عرصه شطرنج بسر میبرد،فرزین میشود،یعنی به از آن میشود که بود و پیادگان حاج بادیه بسر بردند و بتر شدند!»(6) کاوش و ژرفی نیت و روحیه اشخاص در حکایت سی و پنجم باب اول گلستان بسیار تازگی دارد.
سرانجام هر دو موضوع منازعه را به نزد قاضی میبرند و قاضی هر دو را اندرز میگوید و حد میانه را میگیرد و خوبیهای هر دو قوم را بیان میکند و کار درویش و سعدی به مصالحه میرسد(8)،هر چند در عالم واقع کار اغنیا و فقیران و جدال ایشان به این زودیها مصالحهپذیر نیست.
شیوه کار سعدی این است که ماجرائی را بیان میکند و در سربزنگاه بیت یا ابیاتی میآورد که هم ماجرا را پیش میبرد و هم بر کشش آن میافزاید و هم مایه تنوع و تفرج خاطر خواننده و شنونده میشود.
نمونه کامل آن در نثر سعدی این عبارت است: «آنچه نپاید/دلبستگی را نشاید» ملک الشعراء بهار برخی از عبارات گلستان را از نظر وزن عروضی تقطیع کرده و نشان داده است که این عبارتها کاملا موزونند و هر بخشی از عبارتها با یکی از بحور عروضی همخوان است، و خلاصه اینکه گلستان نثری است شاعرانه یا شعری است منثور و سخنسرای شیراز در تصنیف آن کمال مهارت را بکار برده است."