خلاصه ماشینی:
"در پایان قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم ادبای مذکور هجرت را آغاز کردند و با دنیایی از آرمانها و آرزوهای انسانی و به امید بهبودی شرایط کشورهای عربی به آمریکای شمالی مکتب ادبی«الرابطة القلمیة»یاانجمن قلم و ادبای مهجر جنوبی مکتب ادبی «العصبة الاندلسیة»یا گروه اندلسی را ایجاد کردند ویژگیهای ادبی و هنری عمدهء این دو مکتب مشترک بود،اما هر کدام از اینها ویژگیهای خاص برجستهء خود را دارند.
موضوع بریدن از جامعه انسانی و تمسک به طبیعت سابقهایی دیرینه در ادبیات عرب دارد،به طوری که شنفری، *ادبی مهجری به دلیل تأثر از رمانتیکهای غربی و به خاطر شرایط فکری و روحی خود، شدیدا نیازمند دین عاطفی و احساسی عاشقانه است و در هر جا عشق و عاطفهء خود را به عرفان و عرفای بزرگ تاریخ،از همهء ادیان،ابراز میکند.
ادبای مهجر عربی به دلیل داشتن روحیات زنده و با بهرهمندی از این نظریه که ادبیات و زبان باید در قالب روز ریخته شود تا با زمان سیر نماید و بتواند اهل زبان را با تمام پیشرفتهای روز آشنا نماید،به مکتب رمانتیسم گرایش پیدا کرد،چون این مکتب قائل به گذر از قواعد کلاسیک عربی و عدول از سنتهای ادبی و زبانی گذشته بود.
با توجه به موضوعات مطرح شده و طرح الگوهایی از پیوند میان ادب رمانتیک غربی و ادبیات رمانیتک عربی میتوان پرسید:برغم حضور مکاتب و سبکهای ادبی مانند رئالیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم و ناسیونالیسم ادبی چرا ادبا مهجر بیشتر به ادبیات رمانتیکی گرایش و تمایل نشان دادند؟در میان عواملی که مورد بررسی قرار گرفتهاند،سه عامل را میتوان احصاء کرد که در پذیرش رمانتیسم و گرایش به آن نقش محوری داشتند:1-زمینههای عاطفی و احساسی مکتب رمانتیم و ترجیح عاطفه بر عقل؛2-تمسک به طبیعت و محیط طبیعی؛3-گرایشهای پلورالیستی مکتب رمانتیسم."