خلاصه ماشینی:
"آنها در عین حال باید بهترین شکل سلسله مراتب اثربخش را با ارزشهای والای افرادی را که طراحی ایدهها را بر عهده داشته،نواوری کرده و با هم قطاران خود در تولید درآمد و ایجاد ارزش افزوده از طریق دانایی و داراییهای غیر محسوس نظیر شبکههای تعاملی و میزان شهرتسازمان و کالا همکاری مینمایند، تلفیق نموده و یکپارچه نمایند.
شرکتها میتوانند با تغییر در ساختارهای عمودی خود و فراهمآوردن امکان لازم برای گروههای مختلف تخصصی که توجه خود را بر وظایف روشن و تعریف شده همراه با پاسخگویی شفاف معطوف نموده باشند،به این اهداف- بطور مثال مدیران صف در رابطه با ایجاد درآمد و عواید مدیران ستادی درباره ابتکار عملهای مربوط به رشد بلند مدتسازمان- نایل ایند.
سپس این شرکتها باید شبکهها و مراکز داد و ستد جدید و گستردهای را ایجاد نمایند تا تعامل مشترک و کسب دانایی مورد نیاز برای دانشگران تسهیل گردد.
تجربه کوتاه ده سال اخیر در عمل نسان داده کهسازمانها نه تنها از عهده ایجاد این نوع جدید ازسازمان بر میآیند بلکه میتوانند با به اجرا گذاردن"چهار اصلسازمانی مذتبط به هم"از پیچیدگی تعاملاتشان کاسته و ارزشمندی تشریک مساعی درونسازمانی را بهبود بخشند: 1-افزایش اثربخشی و ساده کردن ساختارهای عمودی و زنجیره مدیریت صفسازمان با کنار گذاشتن نگرشهای ماتریسی ناموفق و موردی و هدایت حوزهها و نقش مدیران صف به سوی ایجاد درآمدهای جاری.
همانطور که در مورد بازار دانایی صادق استسازمانها و شرکتها باید در بازارهای استعدادیابی نیز سرمایهگذاری نمایند تا این اطمینان حاصل شود که افراد مستعدی که به دنبال فرصتها و مشاغل جدید هستند با مدیرانی که به دنبال آنها میباشند با هم تماس داشته و همکاری نمایند."