چکیده:
یکی از معظلاتی که بسیاری ازسازمانهای کشور(دولتی و غیر دولتی)با آن روبرو هستند،انجام پروژههای مختلفی است که بعضا با یکدیگر همافزایی لازم را ایجاد نکرده وسازمانها را با انبوهی از پروژهها در حوزههای مختلف غرق ساخته و هزینههای زیادی بدون ایجاد ارزش مطلوب بدنبال دارند.حتما باسازمانهای مختلفی روبرو شدهاید که تقریبا تمامی یا قسمت اعظمی از مباحث مدیریتی و مهندسی روز دنیا به صورت همزمان در قالب پروژههای مختلف در آنها در جریان باشد.سازمانهایی وجود دارند که پروژههایی چون«استقرار سیستم یکپارچه مدیریت کیفیت IQM 4»،«استقرار مدل تعالیسازمانی EFQM 5»، «برنامهریزی استراتژیک»،«استراتژیهای فناوری اطلاعات»،«تولید ناب»،« 5s »،«ساخت در کلاس جهانی WCM 6»،«شش سیگما»،«مدیریت کیفیت فراگیر TQM 7»و...،همزمان به صورت کامل یا پایلوت در آنها در جریان است.اجرای همزمان این پروژهها چه معنادارد؟وقتی با کارکنان اینسازمانها وارد بحث و گفتگو شده و پای صحبتها و درددل آنها بنشینیم، شکایت و گله خود را از بار سنگین مشارکت بیحاصل در این پروژهها اعلام میکنند.حتی گاهی وضعیت چنان وخیم میشود که آنها با شنیدن اسم این پروژهها،انزجار خود را اعلام میکنند.علت چیست؟ در این مقاله،مدلی تحت عنوان«راهی به تعالی»معرفی و تشریح میگردد کهسازمانهای ایرانی با بکارگیری آن خواهند توانست،جایگاه خود را در مسیر تعالی مشخص کرده و با توجه به آن،نسبت به اجرای پروژههای مدیریتی در زمان مناسب اقدام کنند.
خلاصه ماشینی:
"تشریح تفضیلی مدل راهی به تعالی1 دکتر کاوه محمد سیروس2 امیر حسین صبور طینت3 (بهتصویرصفحهمراجعهشود) چکیده یکی از معظلاتی که بسیاری ازسازمانهای کشور(دولتی و غیر دولتی)با آن روبرو هستند،انجام پروژههای مختلفی است که بعضا با یکدیگر همافزایی لازم را ایجاد نکرده وسازمانها را با انبوهی از پروژهها در حوزههای مختلف غرق ساخته و هزینههای زیادی بدون ایجاد ارزش مطلوب بدنبال دارند.
تنها با داشتن استراتژی شفاف و روشن و مشخص شدن فاکتوهای بحرانی موفقیت میتوان نسبت به شناسایی فرایندهای کلیدی که سازمان را در مسیر نیل به مأموریت و چشمانداز خود هدایت میکند،اقدام نمود.
با توجه به محدودیت منابعی که در هرسازمان وجود دارد و همچنین مأموریتهای تعریف شده برای آن،یکسری از فرصتهای بهبود دارای اثربخشی بیشتری در فرایندها برای رسیدن به مأموریت است که در این مرحله با استفاده از یکسری تکنیکهای ساده اقدام به اولویتبندی فرصتهای بهبود نموده و از بین آنها یکسری را انتخاب میکنیم.
با توجه به این مدل،سازمانی که از استراتژیهای مدون و شفاف کسب و کار برخوردار نیست،نسبت به اجرای پروژه «استراتژیهای فناوری اطلاعات»اقدام نمیکند وسازمانی که هنوز فرایندهای خود را به صورت کافی مستندسازی نکرده است، نسبت به مهندسی مجدد فرایندها اقدام نمیکند.
امید است ارائه این مدل درچهای به سمت آگاهی بیشتر مدیران ما بگشاید تا صرفا با شنیدن جذابیتها و نتایج مثبت پروژههای مختلف،نسبت به اجرای آنها درسازمان خود اقدام نکرده و همواره در مسیر تعالی، از جایگاه خود در نقشه«راهی به تعالی»باخبر باشند."