چکیده:
آمیختگی دقتهای عقلی و برهانی حکمای اسلامی با تدبرها و تعمقهای فراوان در متون آیات و روایات، بر هر پژوهنده آثار آن اندیشوران، امری آشکار و انکار ناشدنی است. لیکن چهبسا چشمپوشی از این امر و توجه محض به دیدگاههای عقلی حکماء ـ در بیشتر محافل و آثار علمی ـ سبب غفلت و گاه انکار این التفات به معارف ربانی و متون وحیانی شده باشد. مدرس طهرانی از صاحبنظران و حکیمانی است که در مباحث حکمی خود، فراوان در فحوای متون دینی غور کرده است. وی با تتبعی ژرف و تاملی عمیق در مدلول آیات الهی و اخبار اهلبیت:، مبانی و آرای فلسفی خود را در راستای آنها سامان داده و گاه در شرح و تبیین آنها به بدایعی تحسینآفرین دست یافته که در اندیشههای پیش از او یافت نمیشود. این بلندنظری در سرتاسر آثار او و در همه مباحث و مسائل هستیشناختی، انسانشناختی، الهیاتی و مانند آن قابل مشاهده و دقت است. آنچه در این نوشتار بیان خواهد شد، بررسی رابطه متن دینی و دیدگاه خداشناسی حکیم طهرانی در اصلیترین محورهای مباحث این باب، بر اساس شرح و تطبیق نصوص دینی است.
The fact that the intellectual precisions of Muslim philosophers are always coupled with immense contemplations about the Quranic verses and traditions is something no researcher doubts about. Ignoring this fact and focusing only on their intellectual contributions (as is done in most academic centers and works)، may however lead to the negligence or even denial of the attention they paid to revealed texts. Zinoozi is among the philosophers who have paid much attention to the implications of religious texts in their philosophical discussions. He has made profound investigations and deep contemplations about the Quranic verses and traditions. He has made his philosophical principles and opinions consistent with religious texts. He has sometimes explained the religious texts in an unprecedented way. This is visible throughout his works and discussions including his ontology، anthropology، and theology. This article studies the relation between religious texts and Zinoozi's theistic opinions on main issues.
خلاصه ماشینی:
"اما درباره خاستگاه این معارف، طبق دیدگاه حکیمان الهی و بهویژه مدرس طهرانی باید گفت این معانی دقیق، کاملا بر معارف حقه وحیانی منطبق و بلکه از آن ملهم است که به شواهدی از آن اشاره میکنیم: اول: از آنچه درباره اظهر و اجلیبودن وجود، صرافت آن و سریان اطلاقی آن در سراسر هستی بیان شد، وجه استعاره وجود به "نور» در کلمات حکماء دانسته میشود که دقیقا برگرفته از لسان وحی و شرع است؛ آنجاکه خداوند متعال خود را نور آسمانها و زمین معرفی نمود: (الله نور السموات و الارض) (نور(24)، 35).
بنابراین، اگر شرع مقدس به لسان نهی فرمود: «تفکروا فی خلقه و لا تتفکروا فی الله فانکم لن تقدروا قدره» (ورام، 1412ق، ج1، ص250) یا اگر چنین بیان شده که: «فإذا انتهی الکلام إلی الله فأمسکوا» (مجلسی، 1404ق، ج2، ص83) معنای آن امتناع وصول معانی و مفاهیم به غور در هویت مطلقه ذات احدی است و ازاینرو، این نهی به اخبار بازمیگردد؛ چراکه عقل چون بر این امر اصرار ورزد، با تمام توغل و تعمق خود در دقیقترین معانی به چیزی جز امری مخلوق و خودساخته دست نیازیده است؛ چنانکه در ختام نقل اول یادآور شد و نیز بهصورت مصرح در کلام نورانی صادق آل محمد7 بیان شده که: «کلما میزتموه فی أدق معانیه فهو مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم» (مجلسی، 1404ق، ج66، ص292؛ دیلمی، 1412ق، ج1، ص172) یا آنچه امیرمؤمنان7 بهصورت اخبار فرمود: «لا یدرکه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن» (سیدرضی، 1387ق، ص39، خطبه1)."