خلاصه ماشینی:
"نخستین بار قدیس یوستینوس(شهید مسیحی و عالم الهی)بدین پرسش پرداخت که چه نسبتی است میان معرفت طبیعی فلاسفه و حقیقتی که خدا به انسان وحی کرد(دین الهی)؟به اعتقاد یوستینوس بنا به کلمات انجیل یوحنا،عیسی مسیح «کلمة الله»است و این کلمه وجود هر کسی را که به این جهان میآید به فروغ خود روشن میکند.
فرشتگان صور علمی خویش را مستقیما از خدا میگیرند،اما روح انسانی باید همه معرفت خویش را از طریق حواس کسب (به تصویر صفحه مراجعه شود)قدیس توماس غایت سیر روح را به سوی جاودانگی میدانست و پیوستن به ملکوت و حق عقل تا آنجا بکار میآید که دفع شبهه کند،اما فقط قادر به رسوخ در عالم متافیزیک است که غیر مستقیم با قیاس درک شدنی است، لکن تنها از راه الهام و مکاشفه غیبی است که عالم فوق الطبیعهای که خداوند در آن حیات و اسماء و صفات خود را ظهور میبخشد درک میشود.
(71) حکمت و فلسفه هنر و زیبایی در قرون اولیه و میانهء مسیحی(81)از جهات مختلف قابل بررسی و مطالعه است،اما هیچگونه بحث مستقلی دربارهء هنر در عصر مسیحی وجود نداشته است،چنانکه مباحث نظری دربارهء هنر در یونان نیز از تفاریق فلسفهء سقراط و افلاطون و ارسطو و افلاطین و دیگر بزرگان یونانی بوده است.
هنر و زیبایی از دیدگاه قدیس توماس پیش از آغاز گفتار و تأمل ارباب مداخل فلسفه و حکمت،هنر مسیحی باید به این نکته توجه کرد که اساسا در قرون وسطی که عصر سیطره دین و اسطوره است،اصل تفکر و مبادی ایمانی دین است،نه عقلانیت محض که یونان بشارتگر آن بوده است."