خلاصه ماشینی:
"چون از فرزندان آن شیخ یکی را وفات رسد از آن درخت شاخی بشکند ایشان نیز به وصیت گویند که آن درخت در اول عصای پیامبر ما(ص)بوده و نسل به نسل به امام جعفر صادق(ع)رسید امام جعفر(ع)به بایزید داد (به تصویر صفحه مراجعه شود)«التوحید عنک موجود و انت فی التوحید مفرد مفقود،یعنی توحید از تو درست است،اما تو از توحید نادرستی که بر مقتضای حق وی قیام نکنی و کمترین درجه از توحید نفی تصرف باشد از تو اندر ملک و اثبات تسلیم تواند و امور خود مرحق را عز و جل» و بایزید وصیت کرد بعد از کما بیش دویست سال از داستان درویشی خیزد و آن عصا را به او دهند چون داستانی به ظهور پیوست آن عصا بدو رسید و به وقت وفاتش به وصیت او در مدفن او پیش سینهاش به زمین فرو بردند و درختی شد و شاخهها کشید و در فتنهء غز شاخی از او ببریدند آن درخت خشک شد آن کسان که او را بریده بودند اکثر در آن روز هلاک شدند و از آن وقت باز آن درخت را خاصیت موجود است الله اعلم»(21) اعتماد السلطنه در«مطلع الشمس»ضمن بازدید از بسطام و ابرسج نوشته است که«بقعهای در طرف شمال شرقی ابرسج است که به عقیدهء اهالی شیخ عبد الله ارجستانی از مشاهیر عرفا در آن مدفون است و کرامات از آن نقل میکنند»(31)به عقیدهء نگارنده،درست آن باید شیخ عبد الله داستانی باشد که ارجستانی تصحیفی از داستانی است و همینطور محمد معصوم شیرازی در«طرائق الحقائق»به جای عبد الله داستانی،عبد الله ارجستانی نوشته است(41) ابو العباس قصاب احمد بن محمد بن عبد الکریم قصاب یکی از مشایخ بزرگ قرن چهارم بود وی مرید محمد بن عبد الله طبری بود.
شیخ ابو الحسن به من گفت با من مناظره میکن،تو عالمی و من جاهلم و همزمان دو دست من در ران خود گرفته بود و از آن بیخبر و نعره میزد و آب چون جوی از چشم من میرفت و با من سخن میگفت«خواجه عبد الله گفته است که من پیران و مشایخ بسیار داشتهام اما پیش از دیدار خرقانی هیچ نمیدانستم،مدتی کوتاه را در خدمت او گذراندم،در طی مدتی که فاصلهء نماز (به تصویر صفحه مراجعه شود)قشیری ادعا کرد که فرق بین او و ابو سعید در این است که «بو سعید حق سبحانه و تعالی را دوست میدارد و حق سبحانه و تعالی ما را دوست میدارد."