چکیده:
در قرن حاضر، هجمه ی سهمگین حوزه های گوناگون دانش را بر قلمرو ادیان شاهد بوده ایم. این مساله نگرانی بسیاری را از سوی دانشمندان پیرو دین و همچنین خداباوران طرفدار علم برانگیخته است. ازاین رو، آلوین پلانتینگا، یکی از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر دین، با ارائه ی نظریه ی معرفت خود، موضعی نو به باورهای دینی اتخاذ می کند. او با نقدهایی که متوجه دیدگاه پیشینیان می کند، گستره ی باورهای پایه را به طریقی وسعت می دهد، تا باورهای دینی را نیز دربرگیرد. پس از ارائه ی این دیدگاه، پلانتینگا در آثار متعدد خویش، تلاش می کند تا تضاد میان علوم معاصر و دین را به پیش فرض های الحادی نظریات علمی نسبت دهد. در ادامه ی این تلاش، او برساختن علمی دینی را پی می گیرد که علاوه بر اجتناب از عناصر الحادی، به کارگیری باورهای دینی را در اشتغال به فعالیت های علمی، به پیروان ادیان توصیه می کند. در این مقاله، ضمن تحلیل و بررسی علم دینی مدنظر پلانتینگا، اشکالات عمده ای را بر آن وارد آورده ایم.
خلاصه ماشینی:
"پلانتینگا در مقابل این دیدگاه ، شکست مسأله ی «تحدید علم »١٥ و ناممکن بودن تعیین شرایط لازم و کافی آن را یادآوری می کند و می پرسد که چه چیزی موجب شده است طبیعت گرایی روش شناختی را پیش شرط فعالیت علمی بخوانیم ؟ به عقیده ی او، شاید بتوانیم بگوییم که علم اغلب با مشاهده و آزمایش و یا پیش بینی های آزمون پذیر سروکار دارد، اما هیچ یک از این ها برای ماهیت علم ضروری نیست .
دراین صورت ، او می پرسد که چرا خداباوران مسیحی نیز دانسته های دیگر خود نظیر باور به وجود خدا و سایر باورهای دینی را در کشف حقایق دیگر به کار نبرند و بنای «علم آگوستینی »١٦ را پی نریزند؟ در واقع پلانتینگا می خواهد بگوید که اگر مسیحیت تفاوتی در کیفیت زندگی آدمی ایجاد می کند، چطور ممکن است در مهم ترین جنبه های آن ، یعنی اندیشه ی علمی ، اثر نگذارد و علمی را بر او عرضه دارد که در فضای الحاد رایج است (٧، صص : ١٩٥ - ١٩٨)؟ قدیس آگوستین ١٦ قرن پیش به مصافی همیشگی میان نیروهای الاهی و قدرت های الحادی و اهریمنی اشاره می کند و آن ها را به ترتیب ، ساکنان شهر خدا و شهر زمین عنوان می دهد.
این طریق علم ورزی همان است که طبیعت گرایی روش شناختی را پیش شرط خود لحاظ می کند و نه تنها پیش فرض های الحادی را از خود دور می کند، بلکه سرسپردگی های دینی را نیز در فعالیت علمی خود بروز نمی دهد."