چکیده:
چکیدهدر بیشتر تعاریفی که تاکنون از شعر شنیدهایم، تخیل محوریترین عنصر شعری است. و بسیاری معتقدند بدون حضور آن شعری وجود نخواهد داشت.در نگاه اول، عامل اصلی زیبایی، دلانگیزی و اثرگذاری بسیاری از اشعار و حتی ابیات مستقل نیز همین عنصر است؛ اما اگر با دقت به ادوار مختلف شعر فارسی بنگریم، درمییابیمکه بسیاری از ابیات اثرگذار هر دوره، ابیاتی هستند که بدون تمسک به عناصر خیال انگیز، مخاطبان خاص و عام را تحت تأثیر قرار میدهند. دلایل و عوامل اثرگذاری این ابیات را میتوان در دو بخش برونۀ زبان(شکل) و درونۀ زبان(محتوا) بررسی کرد. بدین صورت:در برونۀ زبان عواملی چون موسیقی (وزن عروضی، قافیه و ردیف)، بسامد بالای فعل و جملات کوتاه به اقتضای معنا، شگردهای دستوری ناظر بر تأویل پذیری متن، گزینش واژگان خاص و ارتباط نهفتۀ آنها و... و در درونۀ زبان، حس و عاطفه، فضاسازی و صحنهپردازی، سادگی و منطق پذیر بودن معنا، رعایت اقتضای حال، توصیفهای اثرگذار، گفت و گو، اندیشۀ والا و فراگیر، استفاده از زبان عامیانه و قرابت تجربۀ شاعر با تجربۀ مخاطبان، درونمایه های خاص و پرمخاطب و جز آن را میتوان برشمرد. میتوان گفت از بین عناصر شکلی و محتوایی، حس و عاطفه مهمترین و تعیینکنندهترین نقش را به عهده دارد. عاطفه گاه به تنهایی و گاه با شوربخشیدن به دیگر عناصر صوری و محتوایی، عامل اصلی زیبایی و اثرگذاری این دسته از اشعار و ابیات است که بدون حضور آن، دیگر عناصر تأثیر چندانی نخواهند داشت.
خلاصه ماشینی:
"البته این سخن ، چنان عالمانه و محکم است که بی هیچ مجادله ای، پذیرفتنی است ؛ اما ابیات اثرگذار فراوانی وجود دارد که در عـین اثرگـذاری و اقنـاع کننـدگی، چنـدان بهره ای از عنصر تخیل و صورخیال نبرده اند و گاه حتی غیـر از وزن عروضـی، تفـاوت چندانی با زبان «خودکار» یا زبان روزمره ندارند؛ مثلا: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در طریقت ما غیر ازین گناهی نیست » (همان : ٧٦) یــــا «سحرگـه رهروی در سرزمینی بگفتـــــــا ایـــن معمــا با قرینـــی که ای صوفی شراب آن گه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی» (همان : ٤٨٣) یا «غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد» (همان : ١٦١) فراوانی حضور این ابیات که در مـوارد زیـادی جنبـه ی ارسـال المثـل یافتـه و در حافظه ی توده ی مـردم نیـز مـتمکن شـده انـد، سـؤالاتی از ایـن دسـت را در ذهـن مـا برمیانگیزد: بررسی دلایل اثرگذاری ابیات بیتصویر در دیوان حافظ - آیا ابیات اثرگذاری که هیچ کدام از عناصر بیانی و بدیعی در آن ها حضور ندارد، شـعر محسوب نمیشوند؟ - آیا تراکم بالای عناصر بیـانی و بـدیعی، هـدف غـایی سـرایش شـعر و دلیـل نهـایی ماندگاری آن است ؟ - آیا غیر از عناصری که در مجموعه ی کلی «تصویر» در حوزه ی علوم بلاغـی تعریـف شده اند، عناصر دیگری در اثرگذاری شعر دخالت دارند؟ - اگر «دلایل دیگری» نیز در اثرگذاری شعر دخیلند، کدام یک را میتوان از همه مـؤثرتر دانست ؟ در این پژوهش ابتدا تعریف شعر را از دیدگاه چند تن از صاحب نظـران حـوزه ی ادبیات ، از نظر گذرانده ایم و محدوده ی «تصویر» را در حـوزه ی علـوم بلاغـی بررسـی کرده ایم ."