چکیده:
در رویکرد کاربردشناسی به قرآن، بیش از آنکه به واژگان، معانی آنها و نوع ارتباطات نحوی بین آنها پرداخته شود، بر روی ویژگیهای متکلم و مخاطب، شرایط گفتگو و بافت حاکم بر آن تاکید میشود. در تبیین بافت پیرامون تحقق کارگفت انذار باید گفت که منذر اصلی در قرآن خداوند است و پیامبران به عنوان رسول و فرستاده خداوند و فقیهان نیز با تفقه در دین به عنوان جانشینان پس از ایشان در راستای انذار الهی و در طول انذار خداوند ایفای نقش میکنند. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر ترسیم بافت پیرامونی کارگفت انذار، شرایط لازم برای تحقق کارگفت انذار را تبیین نماییم و نشان دهیم که چگونه گوینده متن، یعنی خداوند متعال، مخاطب و دیگر شنوندگان مخاطبه، همگی در فهم این شرایط متفق اند و در پس این مخاطبه نیّت گوینده که همان انذار است، چگونه تحقق مییابد و چگونه خوانندگان آیات قرآنی برداشت کارگفت دیگری همچون کارگفتهای تبشیر، تشویق، توبیخ، تهدید و غیر آن را ندارند.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار تلاش میشود که بحث انذار با یک رویکرد جدید (کاربرد شناسی) مورد بررسی قرار گیرد تا نگرش جدیدی نسبت به آن ایجاد شود و فرای لغت و معنای واژه انذار به بررسی محیط ایجاد شده در انذار اعم از ویژگیهای انذار کننده، موقعیت و شخصیت انذار شونده و در نهایت مؤلفههای انذار بیان شوند، به این امید که آغازی برای پژوهشهای کارگفتی پیرامون موضوعات دیگر در قرآن باشد 1.
ک: قلم:33-17)، چه اهدافی را دنبال مینماید؟ با توجه به مطالب گفته شده واضح است که خداوند به عنوان متکلم فراتر از معناشناسی و معنای بالقوه ای که در الفاظ و عبارات وجود دارد، به دنبال ایجاد تأثیر و عبرت گرفتن در مخاطب است و از آنجا که انسان به عنوان مخاطب دارای عقل و اختیار و جویای کمال و پیشرفت است، با بیان سرگذشت پیشینیان به دنبال هشدار و انذار در مخاطبان خود است که اگر از آنها الگوبرداری کنند، به سرنوشت آنها مبتلا خواهند شد.
ممکن است گفته شود که در این دسته از آیات خداوند به انذار انسان به طور صریح اشاره نکرده و واژه انذار به کار نرفته است؟ درپاسخ به این سؤال باید گفت که بر اساس مطالبی که در بحث کارگفت بیان خواهد شدهرگاه بین ساختار جمله و کارکرد آن رابطه ای مستقیم وجود داشته باشد، آن را (کنش گفتاری) مستقیم مینامند و هرگاه ارتباط بین ساختار جمله و کارکرد غیر مستقیم باشد، (کنش گفتاری غیر مستقیم) گویند (یول،1385ش، ص66).