چکیده:
طی یک دهه اخیر، اکثر رشتههای دانشگاهی به ضرورت انجام طرحهای تحقیقاتی محیطشناسی واقف بوده و محققان فراوانی، بهویژه در رشته مطالعات راهبردی و امنیتی، در این حوزه مشغول تحقیق شدهاند. این در حالی است که همچنان ضعفهای روششناختی متعددی بر طرحهای محیطشناسی مترتب است. بر این اساس و با عطف نظر به خلأ و دغدغههای موجود، در نوشتار حاضر، ضمن مرور مفهوم محیط و خاستگاه و جایگاه آن در رشتههای مختلف علمی، تلاش میشود چارچوب منقح و منظم برای اجرای چنین طرحهای پژوهشی تدوین و پیشنهاد شود. بنابراین، هدف اصلی مقاله تدوین و ارائه چارچوبی روششناختی برای پژوهشهای محیطشناسی است. پیشفرض کلی مقاله آن است که ارائه این چارچوب امکانپذیر است و با تلفیق رویکردهای مختلف، روششناسیهای علوم اجتماعی و دغدغههای مطالعات امنیتی، میتوان به تدوین مبنای روششناختی در این حوزه پرداخت.
During the last decade، a lot of university disciplines، especially strategic and security studies، have acknowledged necessity of paying due attention to the issue of environment. However، these new studies are struggling with weaknesses in the field of methodology. So in order to fill the gap، the current paper reviews the concept of environment and its place within the academic disciplines and tries to offer an illustrative framework for the sake of studying environment in those fields. Therefore، the main purpose of the paper is to offering a methodological framework for environment studies. The general presumption of the paper is that realizing this purpose is possible and by combination of several approaches، including social science and concerns of security studies، one can establish the needed bases for methodological framework of environment studies.
خلاصه ماشینی:
نحوه بررسی و ارزیابی متغیرهای محیطی مؤثر بر واحد تحلیل چگونه باید باشد؟ معمولا موضوع محیط شناسی در ادبیات مطالعات مدیریت استراتژیک به عنوان یک مرحلـه از فرایند محیط شناسی در نظر گرفته میشود و این گام به دو بخـش محـیط شناسـی داخلـی و خارجی تقسیم میشود (برای مثـال ن .
ک: افتخـاری، ١٣٨٨؛ غرایاق زندی،١٣٨٧)، اما مسئله اصلی آن است که در این پژوهش ها معمولا به تقسـیم بنـدی و تفکیک محیط از لحاظ موضوعی و نیز سطح یا دامنـه اکتفـا مـیشـود و کمتـر بـه ملاحظـات روش شناختی برای سنجش و اندازه گیری شرایط محیطی توجـه مـیشـود.
بـه عبـارتی، نحـوه شناسایی، اولویت بندی و به خصوص نحوه سنجش و ربط دهی مؤلفه های محیطی بـا موضـوع مورد مطالعه با سکوت برگزار میشود، در حالی که نیک مـیدانـیم اصـل مسـئله در مطالعـات محیطی بررسی دقیق فاصـله یـا نسـبت مؤلفـه هـای محیطـی اسـت کـه خـود نیازمنـد فراینـد روش شناختی است .
از منظر فلسفی، اندیشمندان بزرگی همچون لاک بر اهمیـت محـیط بـر شـکل گیـری شخصیت تأکید کرده اند، اما در ادبیات جدید علوم اجتمـاعی، محـیط شناسـی اساسـا در زمـره مطالعات راهبردی، بازرگانی، مدیریت دولتی و مـدیریت اسـتراتژیک قـرار مـیگیـرد و در آن حوزه با نام مطالعات پست ٣ به عنوان یکی از مقدمات و یا گـام هـای تـدوین اسـتراتژی بـرای سازمان ها، مؤسسات یا دولت ها در نظر گرفته میشود (دیوید، ١٣٩٤؛ سراتو، ١٣٩٠: فصل دوم ؛ حسن بیگی، ١٣٩٠)، همچنین ، محیط شناسی در رشته های ژئوپولتیک و ژئوکـالچر مـورد توجـه جدی قرار دارد (حیـدری، ١٣٨٧؛ کـوهن ، ١٣٨٧: ٤٣؛ شـومرد، ١٣٩٢: ١٤٥؛ غرایـاق زنـدی و سوندر، ١٣٩١: ٤٠٦).