خلاصه ماشینی:
"نگه کن سحرگاه تا بشنوی ز بلبل سخن گفتن پهلوی (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) ساز نوروزی حافظ ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ارمد دخواهی چراغ دل بیفروزی چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلطها داد سوادی زر اندوزی زجام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صجرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی چو امکان خلود ایدل درین فیروزه ایوان نیست مجال عیش فرصت دان به فیروزی و به بهروزی سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی جدا شد یار شیر نیست کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان است این اگر سازی اگر سوزی به عجب علم،نتوان شد ز اسباب طرب محروم بیا ساقی که جاهل را،هنیتر میرسد روزی می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش که بخشد جرعه جامش جهان را ساز نوروزی تهیه و تنظیم:محمد اسماعیلی"