خلاصه ماشینی:
"(1) اکنون میتوان پرسید که آیا در گذشتهای بس دور، نیاکان ما پس از مشاهده این شیء به توافق رسیدند که آن را«درخت»بنامند؟آیا وضع کلمهای برای آنچه در حوزه بیرون از خود دیدند،قرار دادی بوده است؟ آیا بین حروف د،ر،خ،ت و مدلول(واقعیت مادی)آنها هیچ رابطه ماهوی موجود نیست؟ بعضی از زبان شناسان باور دارند که بین کلمه و معنا،دال و مدلول در آغاز رابطهای ماهوی وجود داشته و به مرور زمان و با پیشرفت زبان و تغییر تحول حروف کلمات،پیشینه این ارتباط فراموش شده است.
)(3) اگر بپذیریم که انسانهای دورههای بسیار کهن در ارتباط زبانی با یکدیگر نخست از نامها بهرهگیری میکردهاند یا به سخن دیگر«در آغاز نام بود»آن گاه روشن میشود که کاربرد نامها نزد آنها به همان معانی واقعی و حقیقی دلالت داشته و کاربرد مجازی کلمهها پس از گسترش دستگاه زبان پدید آمده است.
در دانش بیان کهن از«ابهام»نیز سخن گفته اما آن را بد شمردهاند زیرا در نزد ایشان بنیاد زبان بر اصل تفهیم و تفاهم قرار داشت و گوینده میبایست موضوعی را که در دانستگی دارد به تمام معنا به دانستگی دیگری برساند،به سخن دیگر مردم قومی ویژه برای فهمیدن سخن یکدیگر باید قراردادها یا حریم کلمهها و زبان را رعایت کنند و این اثبات میکند که نسبت دال و مدلول،نسبت نشانه شناسی است.
قطعی بودن این موضوع در این طبقه بندی که چگونه اظهارها ساخته میشود فقط به معنای تشخیص وجود پیشین مخاطب نیست بلکه کار کرد قدرت در تعیین کیفیت اظهار نیز هست."