خلاصه ماشینی:
"[68] برخی آیات تورات نیز برای ارشاد مردم به وجود خدا و کمالات او مانند حیات، فاعل، قادر و عالم بودن، به صورتی او را توصیف کرده است که ذهن انسان وجود و برخی کمالات او را در خور فهم خویش دریابد، اگرچه این اوصاف بیانگر حقیقت ذات او نباشند; مثلا در تورات، موجود بودن خدا به تخیل جسم داشتن او، و حیات خداوند به تخیل حرکت داشتن او بیان شده است; چرا که جمهورمردم وجود را فقط برای جسم صحیح می دانند و در معنی حیات، غیر از حرکت تصور دیگری ندارند و آنچه را که متحرک به حرکت ارادی مکانی نباشد، حی نمی دانند، گرچه حرکت جزء جوهر حی نبوده، بلکه عرض لازم او باشد.
به عبارت دیگر، انسان حرص و ولع عجیبی دارد که امور غیر محسوس را به صورت محسوس خیال کند و از این رو وقتی می شنود در ماورای طبیعت جسمانی، حقیقتی نیرومندتر، تواناتر، بزرگتر و بالاتر از طبیعت وجود دارد و آن حقیقت، فعال در طبیعت، محیط به طبیعت، قدیمتر از طبیعت، سررشته دار طبیعت و حاکم بر آن است، از همه اینها جز ]تصوراتی[ مشابه اوصاف جسمانی و آنچه از مقایسه آنها با یکدیگر به دست می آید، چیز دیگری دریافت نمی کند،[99] چرا قرآن خداوند را این گونه توصیف کرده است; آیا نمی توانست به صورتی خداوند را توصیف کند که زمینه تجسیم پیش نیاید؟ از دیدگاه علامه طباطبایی اسلام معارف عالی را در قالب ساده ای ریخته تا برای فهم های ساده و عقول عوام قابل هضم باشد و بدین ترتیب فهم و عقل عادی مردم از پشت پرده و به صورت فشرده و دربسته این حقایق را لمس می کند و بدان می رسد و این چیزی است که به صلاح حال عموم است."