چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل دیدگاه انسان شناختی هایدگر در خصوص فناوری و استنتاج دلالت های آن در تعلیم و تربیت انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش، «روش تحلیل مفهومی» بوده است. بر اساس هدف و روش تحقیق، سه سوال پژوهشی به این شرح، صورت بندی شده است : الف ) نگاه انسان شناختی هایدگر به فناوری چگونه است ب ) دیدگاه های موافق و مخالف درباره نگاه انسان شناختی هایدگر به فناوری کدام اند ج ) دلالت های تربیتی دیدگاه انسان شناختی هایدگر به فناوری چه می باشند ؟. یافته های حاصل از پاسخ به سئوال اول نشان می دهد که :از نظر هایدگر، فناوری از دازاین انسان خارج شده و فرهنگ خاص خود را بر وی حاکم کرده است. هایدگر راه برون رفت از این مشکل را روی آوردن به هنر می داند. یافته های حاصل از پاسخ به سئوال دوم نشان می دهد که : برخی فیلسوفان مانند لیوتار و مارکوزه نسبت به دیدگاه تقدیرگرای هایدگر به فناوری موافق هستند و برخی دیگر مانند برگمن، دریفوس، یاسپرس، هابرماس و فینبرگ، با این دیدگاه هایدگر موافق نبوده و آن را تعدیل کرده اند. آنان با کاربرد فناوری در زندگی، با لحاظ شرایطی، موافق هستند. یافته های حاصل از پاسخ به سئوال سوم نشان می دهد که : اگر چه کاربردهای فناوری در تعلیم و تربیت امروز رو به گسترش است لیکن، لازم است در استفاده از این پدیده، اصالت و فردیت شاگردان و معلمان حفظ شود، گستره فناوری در معنای واقعی آن ( که شامل هنر هم می شود) مورد نظر قرار گیرد، زبان فناوری گفتمان غالب در تعلیم و تربیت نگردد و شاگردان و معلمان در سیطره فناوری قرار نگیرند.
Aimed to investigate the effect of collaboration on creativity primary school fifth grade female students in city Kabudarahang is 1390-1391. For this purpose، a one- stage cluster sampling a total of 40 students from two schools were divided into test and control groups. The six sessions of 45 minutes a month and a half during the intervention schedule (lessons 6-1 Science) were used. Research methods، the Semi experimental and taking measurements and gathering data for Torrance creativity tests before and after training in both groups and Results using descriptive statistics (mean، standard deviation and variance) and inferential statistics (analysis of covariance) were analyzed. Analysis results show that the Collaboration methods of teaching enhances students creative and creative components results (fluids، flexibility، originality) represents a contribution to creativity fostering the Collaboration methods of teaching excellence are، but little difference between the two methods of extending the component does not have the creativity fostering and the lack of the difference is probably due to the cultural and environmental conditions of the children.