خلاصه ماشینی:
"اگر جلال در زمان خود غریب بود، امروز اندیشه او پیله غربت را از هم شکافته و مانند درختی جوان بار و برگ گسترده است.
درست است که او هر روز از پی نوبهنوشدن بود و در انتخابی از پس انتخاب دیگر،اما این گزینشها دارای اصول و معیارهای ثابتی بود.
برآنیم که ببینیم خمیر مایه شخصیت ثابت جلال چه بود؟چه چیز جلال را جلال کرد؟ما میخواهیم به جای متغیرها از ثابتهای جلال بگوییم: جلال فرزند اصالتهای خانوادگی خود بود.
جلال هرگز به سان اقران خود به نیاکان خویش پشت نکرد و وارث تربیت خانوادگی و حاصل صیقل صدها ساله سنتهای این مرز و بوم باقی ماند و به آن افتخار کرد.
جلال به دلیل همان خصلتهای ثابت وقتی از چپ برید،مثل خیلیها به دامان غرب درنغلتید و این بیباکی و تهور در انتخاب اخیر و بریدن از دلبستگیهای میانسالی،بسیار عظیمتر از تهوری بود که جلال در سالهای نوجوانی با گریز از خانه پدری مرتکب شد."