خلاصه ماشینی:
"وی جامه برگرفت تا به بدن سگ نیالاید،سگ زبان حال بگشود و گفت:اگر من خشکم که دامن تو،نجس نخواهد شد و اگر تو باشم،به هفت بار شستن پاک خواهد شد ولی تو هرگاه به خود آلوده شوی و با آب صد دریا غسل کنی،پاک نخواهی شد.
شاه در یکی از کوچههای فرانسه،پسربچهای فرانسوی را به اعتمادالسلطنه نشان داد و برای رو کم کردن وی،گفت:یاد بگیر:این بچه نصف تو است ولی زبان فرانسه را مثل بلبل حرف میزند.
شعر بد لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه یک روز قطعه شعری را که خودش سروده بود به(بوالو) نشان داد و نظر او را خواست.
ناچار صحبت خود را قطع کرد و گفت:گوش کنید قصه خندهداری برای شما تعریف کنم،شخصی در تابستان خری کرایه کرده بر آن سوار شد تا به قریه خود برود.
دموستنس به حال تمسخر جواد داد:مشاجره آنها قطع شد چون هر دو نفر در این مسئله توافق کردند که ملتی که به امور مهم وطن خود گوش نکرده و به موضوعهای مسخرهای مثل«سایه خر»توجه میکند."