خلاصه ماشینی:
"در این دوره شرکتکنندگان یاد میگرفتند که با توجه به آموزشهای توسعه خویش، چگونه به سهولت بیندیشند و در بازیهای زندگیگونه همانند کسانی که از میزان توسعهیافتگی بالایی برخوردار هستند عمل کنند و چگونه آموزشهای فوق را با تصورات و ارزشهای فرهنگی متضاد خویش سازگار کنند و یک گروه مشترک المنافع دایمی(انجمن خطرجویان کاکنیادا)بنیاد نهند که این اندیشه را زنده نگاهدارد و...
آنها آنقدر پول داشتند که راحت زندگی کنند پس چرا خودشان کار میکردند؟واقیعت این بود که پس از پایان دوره اینان نه برای پول درآوردن،بلکه برای شغل بهتر داشتن و بهتر نشان دادن خویش و بخاطر کاکنیادا و هند بیش از پیش تلاش میکردند.
برای مثال مدیر یک بانک محلی،قبلا پول خود را تنها در مقابل وثیقه که امنیت داشت وام میداد،بنابراین تنها کسانی میتوانستند از وام استفاده کنند که زمیندار بوده یا وثیقه لازم را در اختیار داشتند و معمولا اینان زیاد به وام احتیاج نداشتند و اگر هم وام میگرفتند جهت هزینههای غیر اقتصادی مانند هزینه عروسی بود و اینگونه وام دادن نه تنها محدود بود بلکه تأثیر آنچنانی در اقتصاد منطقه نداشت."