چکیده:
رابطه میان فلسفه و شریعت، مسئله عقل و وحی، و سازگاری و ناسازگاری این دو با هم، یکی از مشهورترین و عمیق ترین مباحث در حوزه الهیات است. این مسئله، همواره ذهن اندیشمندان دینی را به خود معطوف داشته و سبب پیدایش دیدگاه های متفاوت شده است. اکثر قریب به اتفاق فلاسفه اسلامی از جمله صدرالمتالهین و ابن رشد، ضمن اعتقاد به ارزش و اعتبار عقل و وحی، اثبات هماهنگی حکمت و شریعت را وجهه همت خود قرار داده اند. آن دو، تاویل را راهکار اساسی رفع تعارض ظاهری میان عقل و شرع دانسته و در معنا و متعلق و گستره تاویل و روش های معرفتی با هم اختلاف نظر پیدا کرده اند. این مقاله، با روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است که با استفاده از آیات و روایات و آرای اندیشمندان اسلامی رابطه عقل و وحی را تبیین نموده و میزان توانایی عقل در کاشفیت از معارف دینی و موارد تطبیق حکمت و شریعت را از نظر ابن رشد و صدرالمتالهین را مقایسه نماید.
خلاصه ماشینی:
"com دریافت: 26/1/94 پذیرش: 8/6/94 چکیده کلیدواژه ها: مقدمه در میان قایلان به ارزش و اعتبار عقل و وحی، سؤالات ذیل مطرح است: مراد از عقل چیست؟ و قلمرو ادراک آن تا کجاست؟ راه مصونیت از خطای در تفکیر چیست؟ آیا یافته های عقلانی با یافته های وحیانی مطابق هستند یا نه؟ رابطه عقل و دین تقابل و تعارض است یا هماهنگی و اتحاد؟ در صورت تعارض، جانب کدام طرف را باید گرفت؟ در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی چه باید کرد؟ در صورت اتحاد و هماهنگی میان آن دو، تا چه اندازه بر هم منطبق اند؟ آیا عقل و شرع در طول یکدیگر هستند یا در عرض یکدیگرند؟ آیا عقل و وحی در کشف حقایق و معارف دینی، هر کدام از دیگری کفایت می کند یا نه؟ هدف از ارسال پیامبران چیست؟ آیا نیروهای معرفتی عقل و حس که خداوند به انسان عطا فرموده است، او را از وحی بی نیاز نمی کند؟ رابطه عقل و وحی و سازگاری و ناسازگاری این دو با هم، یکی از مشهورترین و عمیق ترین مباحث در الهیات ادیان آسمانی است؛ به گونه ای که موجب پیدایش دیدگاه های متفاوتی در عالم اسلام شده است: در میان متکلمان اسلامی، اهل حدیث، حنابله و حشویه در شناخت معارف دینی به ظواهر نصوص دینی تمسک کرده و به محدودیت عقل و ناتوانی آن از درک حقایق دینی فتوا داده اند."