چکیده:
علّامه طباطبائی در المیزان در مواردی معدود، قرائاتی غیرمتداول را به عنوان قرائت اصیل قرآنی ترجیح داده است. شناخت تفصیلی این موارد مقدمه ای است برای طرح پرسش هایی درباره برخی مبانی قرآنی ایشان؛ پرسش هایی برآمده از احساس تعارض میان اقدام فوق با پذیرش برخی مبانی اجماعی یا مشهور طائفه امامیه درباره قرآن؛ از جمله: 1. وحدت نص و قرائت قرآن؛ 2. لزوم تواتر برای اثبات قرآن؛ 3. مصونیت قرآن از تحریف؛ 4. عدم حجیت قرآئات. این مقاله با اتخاذ روشی توصیفی ـ تحلیلی، به بیست مورد از این دست قرائات در المیزان دست یافت که غالبا با ادله ای همچون «شهادت سیاق، هماهنگی با آیه ای دیگر، تطابق لفظی با سنت، دوری از تکلفات دستوری، حذف یا کثرت حذف، اقتضای طبع المعنی، تطابق با حکم مسلم اسلامی، و گواهی لغت» مستدل شده اند. از مجموع این قرائات، نه قرائت منجر به تبدیل معنا، یک قرائت منجر به افزایش معنا، دو قرائت منجر به تبدیل جایگاه معنا و یک قرائت منجر به تغییر در کیفیت معنا شده است.
خلاصه ماشینی:
"عدم حجیت قرائات، آیا علامه، با التزام به تمام این مبانی، به بحث از قرائات و حجج آنها و ترجیح میان آنها پرداخته و یا با روی گردانی از برخی از آن مبانی؟ زیرا از سویی، واضح است که پذیرش مبانی فوق، ورود به این مبحث را در مقام تفسیر، بی وجه می کند و از سویی، اگر این اقدام به معنای عدول از آن اصول باشد، دقیقا از کدام اصل و به چه میزان و چرا عدول شده است و این ادله چه بهره ای از صحت دارد؟ آیا این اقدام مستلزم خلل در وثاقت متن مقدس قرآن و قدسی بودن آن نخواهد بود؟ و سرانجام اینکه، آثار و پیامدهای این اعراض در قلمروهای علمی مرتبط با قرآن چه خواهد بود؟ برای وصول به پاسخ هایی درخور، ابتدا باید درباره جزئیات این اتفاق در تفسیر المیزان اطلاعاتی تفصیلی و کامل در اختیار داشت.
دغدغه اصلی در مقاله مزبور، پاسخ به پرسش های فوق نیست، منتها ذکر برخی اختلاف قرائات، اعم از ترجیحی و غیرترجیحی در تفسیر المیزان دستمایه بحث گردیده است، با جست وجو در میان قرائات فهرست شده، به ده قرائت غیرمتداول برمی خوریم که علامه آنها را بر قرائت متداول ترجیح داده اند و مقاله فوق نیز درباره آنها به برخی سؤالات فوق پاسخ گفته است."