چکیده:
اگرچه موضوع و جایگاه اخلاق در مطالعات قدرت و سیاست به واسطه سیطره گفتمان سکولاری در بازه ای طولانی انکار شده بود، به تدریج به ویژه با طرح نرم افزاری قدرت ، عناصر اخلاقی توجه بخشی از اندیشمندان علوم اجتماعی را جلب کرده و در حوزه مطالعات قدرت نیز به عنوان یکی از منابع قدرت دانسته شده است . با این حال در مباحث ساخت درونی قدرت کمتر به این موضوع اندیشیده شده است که آیا اخلاق سیاسی می تواند در استحکام بخشی درونی قدرت نقش آفرین باشد؟ این مقاله برای پاسخ به این سوال از رهیافت پیوستگی اخلاق و قدرت با روش توصیفیـ تحلیلی و فراتحلیل که روشی برای ترکیب و تلفیق نتایج پژوهش های کمی است (عابدی و همکاران ، ١٣٨٥: ١٢٣)، بهره گرفته است . هدف این پژوهش تبیین جامعه شناختی ٣ کارکردهای اخلاق سیاسی در ابعاد سیاسیـ اجتماعی قدرت ملی با تاکید بر اندیشه های رهبر معظم انقلاب است . براساس یافته اجمالی تحقیق ، اخلاق سیاسی با تحت تاثیر قرار دادن عملکرد، قابلیت و توانایی حکومت شوندگان ، حکومت کنندگان و نخبگان سیاسی در استحکام و تداوم قدرت در ابعاد مختلف و ایجاد ثبات و پیشرفت مادی و معنوی کشور و همچنین در ایجاد نفوذناپذیری و مقاومت علیه فشارهای بیرونی نقش اصلی و زیربنایی ایفا می کند.
خلاصه ماشینی:
تحولات یادشده در حوزه مطالعات قدرت این تردید را ایجاد کرده است که مبانی و منابع سنتی قدرت ملی به صورت بنیادین قادر به تعریف جامع قدرت ملی نیست و در همین راستا، شاهد طرح نرم افزاری قدرت هستیم و اینکه کیفیت اخلاقی در حکومت یکی از منابع قدرت محسوب می شود؛ در حالی که منابع دینی و آموزه های اندیشمندان مسلمان از جمله امام خمینی (ره ) و امام خامنه ای (مدظله ) پیش از این ، بر تعیین کنندگی اخلاق و تقوا در حوزه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، دفاعی و فردی تأکید و تصریح داشته اند.
بنابراین ، قدرت مستحکم قدرتی است مشروع و مقبول که متکی به بنیان های ایمانی و ارزشی و رضایت و پذیرش مردمی است ؛ کارآمد و اثربخش که در نبود آن پایه های دولت ها سست و در معرض زوال خواهد بود؛ منسجم و یکپارچه که دسترسی به اهداف حاکمیت را افزایش دهد و از هدر رفتن منابع و از مختل شدن کارکردهای حاکمیت جلوگیری کند (ره پیک ، ١٣٨٧: ٢٢٣)؛ عادلانه که عناصر و سازه های قدرت را متعادل و متوازن و دور از افراط و تفریط کند و رمز بقا و استواری دولت هاست ؛ برخوردار از مردم با ایمان ، بصیر و متحد و مشارکت جو که با اعتماد به کارگزاران و نظام سیاسی و حضور در عرصه اعمال قدرت ، قدرت را به اقتدار ملی تبدیل می کند (افتخاری ، ١٣٨٠: ١٩٦).