خلاصه ماشینی:
"گاه در جنگها شرکت میجست و برای رفع مشکلات سیاسی میکوشید) خدای رنگها (سالها پیش فردوسی را در میسور دیدم که/پرتوی از خورشید برگرفته و آن را/همچون جیغهای زرین بر جبین نهاده بود،/و شاهانی میمانست که پستی و خواری را به درگاهشان بار نیست/دستاری سرخ فام و یاقوت نشان بر سر/و جامهای ارغوانی رنگ بر تن داشت و از شهر میگذشت.
/به او گفتم:(تو،ای دوست دیرین که پیش از این/با جامههایی ارغوانی رنگ بر ما میگذشتی/تو ای خدای رنگها چه شد که امروز/جامهای چنین سیاه به سان شبهای تار به تن داری؟گفت:(چندی است که خاموش شدهام) (ویکتور هوگو:شاعر و رمان نویس فرانسوی) تیمور و فردوسی تیمور لنگ پس از آنکه شهر توس را گشود/بفرمود تا از کشتار مردم آن دست بازدارند،/زیرا فردوسی در آنجا به سر برده بود.
(فرانسو کوپه شاعر فرانسوی) نبوغ ایرانی فردوسی از خود ما بود،او،حافظ،سعدی و خیام که ستارههای درخشان ادبیات فارس هستند،نشان میدهند که چگونه نبوغ هند و اروپایی در طول قرنهای متمادی با دشواریهای زندگی درافتاده و همواره بر آنها پیروز شده است."