چکیده:
درک مغالطات و کشف آنها از میان یک متن از موضوعاتی است که آموزش آنها از طریق نظری و صرفا ارائه تعریف، بسیار سخت و حتی نا ممکن به نظر می رسد. از نظر نگارنده در چنین مواردی روشی عملی باید در پیش گرفته شود و آنچه پیش روی است نمونه ای از این رویکرد برای آشنایی خواننده با انواع مغالطات و روش کشف آنهاست. به دلیل جذابیت مباحث مربوط به «تجربه دینی» به ویژه برای علاقه مندان به «فلسفه دین»، اثر عبدالکریم سروش با عنوان «کلام محمد» به عنوان متن مورد بررسی انتخاب، و اصل مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول سعی بر آن است که مغالطات هر بخش به طور جداگانه شناسایی و بررسی شوند و در بخش دوم مغالطاتی که در کل متن به عنوان یک استدلال یک پارچه به نظر می رسند مطرح می شوند.
خلاصه ماشینی:
"این همان واکنشی است که کفار و مشرکان زمان پیامبر در نخستین مواجهه با دعوی نبوت ایشان و ارائۀ قرآن کریم بهعنوان کلام خدا از خود نشان دادند؛ با این تفاوت که روش مخالفان متقدم، ساحر، شاعر و جادوگر خواندن پیامبر، در جهت حفظ منافع و ماندن بر کیش پدران و مواردی از این دست بوده است؛ درحالیکه به نظر میرسد آنچه در متن مورد بررسی مبنای نظریهپردازی قرار گرفته، مدرن شدن جهان و بیمعنایی امور سنتی، وجود خطا در کتاب آسمانی و در یک کلام عصری بودن قرآن است؛ علاوه بر اینکه مباحث عرفانی مانند یکی شدن انسان با خداوند نیز امروزه مخاطبان خاص خود را دارد.
با توجه به اینکه عبدالکریم سروش در ضمن این بخش به دنبال پاسخگویی (پاسخ مثبت) به این پرسش است که آیا پیامبر نقشی تعییینکننده در تولید قرآن داشته است، انتظار میرود آنچه ارائه میکند استدلالی در جهت اثبات این مدعا باشد؛ اما به نظر میرسد از سه بند یادشده، فقط در بند سوم ادلهای در این جهت ارائه شده (از قبیل تأثیر شخصیت، تاریخ زندگی و احوالات روحی پیامبر در متن قرآن)، و دو بند اول به بیان سازوکار و فرایند علی و معلولی موجود در ایجاد و صورتبندی وحی میپردازند؛ به این ترتیب که پیامبر قوۀ الهی شدن نفسش را به فعلیت رسانده است و یکی شدن نفس او با خداوند منجر به دریافت الهام از این نفس خدایی میشود و از سوی دیگر به سبب قابل فهم کردن آن برای مردم ناگزیر از صورتبندی آن است."