خلاصه ماشینی:
تکیه بر فقهای اقدم با این استدلال انجام میگرفته و میگیرد که چون اینها عصرشان نزدیک به عصر امامان( بوده است، در نگاه و تلقی آنها اندیشههای معصومان( صافتر، بیپیرایهتر و خالصتر انعکاس پیدا کرده است؛ و چون آنان اهل ورع بودهاند آنچه بازتاب میدادند، تلقیهای برگرفته و انتقالیافته از معصومان بوده است؛ ب.
چهبسا انسان با مطالعه دقیق دریابد که باید این مقدار از سلفیت را، بر پایه این استدلال پذیرفت که در آن زمان خاص گروهی میزیستهاند که حلقه وصل و پل انتقالدهنده اندیشه امامان( به ما بودهاند؛ اما اینکه اندیشه آنان تا چه اندازه و با چه خصوصیاتی از امامان( مأخوذ بوده نیز محل بحث است.
عمدتا حرف اول و آخر آنها و اصل اساسی که در نگاهها و چشمهای آنها پر شده، این است که ما باید به عهد سلف برگردیم و هر آنچه آنها داشتند داشته باشیم و حتی اگر نداشتهاند نداشته باشیم.
این نوع سلفیت قابلیت آن را دارد که مبنایی برای خشونت و رفتارهای مبتنی بر نفی و کشت و کشتار در جامعه شود؛ کما اینکه شده است.
آیا باید با آنها وحدت داشت یا نه؟ طبیعتا ما از ابتدا اینها را نقد نمیکنیم، اما اگر وارد تکفیر شوند، تکفیرشان را نقد میکنیم.
اینها خیلی منطقیترند، اما وجه اشتراکشان با گروه دوم این است که برای محتوایی که در زمان خاصی برای سلف (صحابه و تابعین) باشد، ارج و ارزش زیادی قائلاند.
جنگ جمل جنگ سختی بوده، که از دیدگاه شیعه علیه معصوم رخ داده است؛ ولی ببینیم خود معصوم چطور با این مسئله مواجه شده است: «اخواننا بغوا علینا»؛ یعنی اینها همچنان برادران ما هستند.