چکیده:
بحث اصلی این مقاله، بحران توسعه از زبان انسان شناسان است؛ بحرانی که گفتمان حال حاضر توسعه را زیر سوال برده و نیاز به گفتمان بدیل توسعه را آشکارتر می سازد. نظم های کنونی توسعه، دیگر پاسخگوی جامعه جهانی نبوده و تفکیک ها و برچسب های «توسعه یافته» و «توسعه نیافته» به دلیل بحران های دوگانه پارادایم و اقتصاد رنگ باخته اند و صورت بندی های جدید اجتماعی و جهانی را می طلبند.
هدف از این مقاله، بررسی پیامدهای تئوریکی انسان شناختی بحران توسعه و اندیشه انتقادی آن و نیز بازخوانی گفتمان مذهبی جامعه ایران و همانندی های آن با دیدگاه انسان شناسان می باشد. برای رسیدن به این هدف از رویکرد توصیفی - تحلیلی با رهیافت گفتمانی بهره برده شده است. در نهایت، انسان شناسی، مفهوم پردازی صرف بحران توسعه بر حسب واژگان اقتصادی و سیاسی را نقد کرده و در این راستا، رویکردی بدیل برای توسعه پایه گذاری مینماید و گفتمان جدید توسعه را در برابر گفتمان هژمونیک غالب توسعه برپا می دارد. گفتمان پساتوسعه گرایی در ارتباط با سلطهآمیز بودن علوم رایج کلاننگر توسعه است و به استقلال، فرهنگ و دانش محلی در بحث توسعه توجه دارد.
در این مقاله، جنبشهای محلی و پلورالیستی در جهت تقویت گفتمان بدیل توسعه (پساتوسعه گرایی) پیشنهاد می گردد و با بررسی گفتمان مذهبی ایرانی، نتیجه می شود کهدو گفتمان پسا توسعه ای انسان شناسان و انقلاب اسلامی ایران با ساختارشکنی و بازخوانی الگوی توسعه مدرن، هرکدام به نوعی، گفتمانی بدیل از توسعه را ارائه می دهند.
The topic of this paper is development crisis from anthropologists’ perspective. This crisis challenges the current development discourse and reveals the necessity of alternative discourse for development. Current development arrangements are not responding for international community; in addition، differentiations and labels (for example “developed” or “underdeveloped”) have fossilized because of dual crises of paradigm and economy; and they need to new versions of social and global formulations. Studying of anthropological consequences of development crisis، its critical idea، and similarities of Islamic revolution discourse with anthropologists approach is the main purpose of this paper. So، we use descriptive - analytic methodology with discourse approach. Finally، we criticize anthropology، pure conceptualization of development crisis in terms of political and economic terms، establish an alternative approach for development، and found new development discourse against the dominant hegemonic discourse of development. The post-development discourse is a movement about the domination of modern development sciences، which focuses on local independence، culture، and knowledge. In this paper، the local and pluralistic movements are proposed for strengthening of alternative discourse of development. In the end، we conclude that Iranian religious discourse and anthropologists’ post-developmental discourse present alternative discourses for development by deconstructing and reexamining of modern development model.
خلاصه ماشینی:
انسان شناسي توسعه : نقد انسان شناسي از رويکردهاي رايج توسعه از آنجا که توسعه اقتصادي و صنعتي شدن، از مهمترين و تأثيرگذارترين وجوه در ذهن توسعه گران و نظريه پردازن توسعه مي باشد؛ و بسياري از آنها فرايند مستمر، بلند مدت، چند وجهـي و دشـوارِ توسعه را اغلب با توسعه اقتصادي و صنعتي شدن اشتباه گرفته و بر شاخص هايي هـم چـون رشـد اقتصادي و يا نرخ سرمايه گذاري به صورت محض تکيه و تأکيد مي کنند؛ لذا ارايه يـک گفتمـان و نهادينه نمودن آن ، طوري که توسعه را چند وجهي و چنـد رشـته اي ديـده و از دام شـاخص هـاي اقتصادي صِرف برهد؛ امري ضروري است که مستلزم ارايه ديدگاه ها و تحليل هاي انسان شـناختي پيرامون فرايندهاي نوسازي و صنعتي شدن، روابط ميان کارگران و مـديران و فرهنـگ کـاري و بـه طور کلي ، نقد انسان شناختي از درهم تنيدگي ميان توسعه اقتصادي (به عنوان يک وجه از توسعه ) و ساير علوم مرتبط است ؛ تنها از اين طريق است که مي توان به اقتصاد جلوه و جلالي انسـاني تـر و اخلاقي تر بخشيد؛ تلاشي که امروز و در اين برهه از زمان - به دليل بازارگرمي امر توسـعه و تأکيـد بر توسعه اقتصادي شتابان و افسار گسيخته و عدم توجه به پيامـدهاي منفـي رشـد شـاخص هـاي صِرف اقتصادي - بيش از هر زمان ديگري لازم و ضروري است .