چکیده:
این مقاله به دنبال روشن ساختن دو نکته است: 1. کرونولوژی های ارائه شده از محاورات افلاطون از ربع آخر قرن نوزدهم تاکنون همگی ساختاری مشابه دارند؛ ساختاری که می توان آن را به جهت غلبه ی کاملش کرونولوژی استاندارد نامید؛ 2. علی رغم این حقیقت که ظهور این ساختار مدیون شواهد سبک شناختی و متأثر از آن هاست، به جز محاورات متأخر جایگاه دیگر محاورات در این ساختار توسط شواهد یادشده تأیید نمی شود. کرونولوژی استاندارد تمایل دارد محاوراتی همچون منون و جمهوری را پس از محاورات سقراطی و پیش از پارمنیدس و ثئایتتوس قرار دهد. این ساختار همچنین تأکید دارد که این دو محاوره ی اخیر پس از محاورات میانی و پیش از محاورات متأخری چون سوفیست، تیمائوس، فیلبوس و قوانین قرار گیرد. این جستار تلاش می کند نشان دهد به جز شباهت میان این محاورات متأخر و تأخر احتمالی آن ها، جایگاه دیگر محاورات به ویژه محاورات میانی، ثئایتتوس و پارمنیدس هیچ گونه مبنای سبک شناختی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"این جستار تلاش میکند در دو بخش دو مسئله را در خصوص کرونولوژی آثار افلاطون مورد تحقیق قرار دهد: اول آنکه کرونولوژیهای ارائه شده در بیش از یک قرن گذشته تا چه اندازه با یکدیگر اتفاق نظر دارند و آیا میتوان یک چارچوب کلی استخراج کرد که اغلب محققان بر آن اتفاق نظر داشته باشند؟ پرسش دوم آن است که آیا این چارچوب کلی آنگونه که بیان میشود مبتنی بر شواهد سبکشناختی است؟ آیا شواهد سبکشناختی این چارچوب را در بخشهای اصلیاش تأیید میکنند؟ بخش اول این جستار به بررسی آنچه کرونولوژی استاندارد محاورات افلاطون نامیده میشود اختصاص دارد.
آنچه دربارۀ دو گروه دهۀ 390 قبل از میلاد (متناظر با دورۀ اولیه در جدول بالا) و دهۀ 380 قبل از میلاد (متناظر با دورۀ اولیۀ متأخر و انتقالی در جدول بالا) در تقسیم بندی لجر در مقایسه با کمپل و برندوود قابل توجه است، آن است که او اوتیدموس، مهمانی و کراتیلوس را از آنها جدا کرده و در کنار جمهوری و دیگر محاورات دورۀ میانی قرار میدهد.
مسئله این است که چرا شواهد سبکشناختی بیش از توانشان مورد استفاده قرار گرفتهاند؟ به رغم اینکه تنها نکتهای که این شواهد قادر به اثبات آن هستند، متأخر بودن برخی محاورات است، چرا کرونولوژیهای مبتنی بر محتوا طرح کلی کرونولوژیهای سبکشناختی دربارۀ محاورات میانی، پارمنیدس و ثئایتتوس را پذیرفتهاند؟ کرونولوژیهای مبتنی بر محتوا باید از نتایج سبکشناسی نیز بهره ببرند؛ اما تنها تا جایی که این نتایج اقناعکننده باشند."