خلاصه ماشینی:
"دکتر میر جلال الدین کزازی-کرمانشاه وحدت زنجیر شکن ز پای چون موج شدیم در جذبه بحر عشق تا اوج شدیم با وحدت خویشتن چو توفان از خشم بر دامن خصم،فوج در فوج شدیم معراج دیشب به نماز کبریا را دیدم آن عرش برین با صفا را دیدم در خلوت جان چو صوت قرآن پیچید یک چشم بهم زدن خدا را دیدم حسین چو من هر کاو هوادار حسین است شهید غیرت کار حسین است مراد از این همه شبخوانی و شور وصال صبح دیدار حسین است ید الله لرنژاد-کرمانشاه (به تصویر صفحه مراجعه شود) مهر پدر از حب علی(ع)بیخبران منع کنندم از مهر پدر بیپدران منع کنندم آن را که خدا گفت و نبی گفت و نبی خواست کوته نظران بین که در آن منع کنندم استاد سید ابراهیم ستوده طریق عشق قبلهی سودازدگان ابروی سرمهسای تو قبلهنمای عاشقان غمزهی غمزدای تو گلبن روضهی جنان خار به دیده آیدم گر زندم اشارتی نرگس دلربای تو زاهد زهد پیشه را حور و قصور زانکه من از همه بیگانه شدم تا شدم آشنای تو پای به چنبر الم،فرق به زیر تیغ غم سر کنم و سر نکنم بیرخ جانفزای تو سایهی آستانهات مایهی فخر و آبروست ای که همای آسمان پر زده در هوای تو در دو جهان اهل دلی نیست که در طریق عشق پا ننهد به راه تو،سر ندهد برای تو دل ندهم به هفت در پا ننهم به هشت در طالع اگر مدد کند یک نفسم لقای تو یک شب قدر از آن سبب به ز هزار ماه شد طوق غلامی ستد،از سلسلهی دوتای تو ملک سلیمان به نظر پای ملخ نمایدم گر شودم نقش نگین نقطهای از ولای تو خانهی کعبه زان جهت قبلهی انس و جان بود زودتر از ارض و سما شد بهی از بهای تو آب حیات را دگر مینستانم از خضر من که نمردم و زدم بوسه به خاکپای تو پی سپر«شافعیم»سخرهی زور و زر نیام شد زر ناب قلبم از پرتو کیمیای تو دوش شهی که فرقدان بوسه به پای وی زدی بهر شکستن بتان بوسه زدی به پای تو عیب نباشد ار مرا قافیه شایگان فتاد زانکه به گنج شایگان ره برم از ثنای تو فاتح رزم خیبری،ساقی بزم کوثری مقصد جان و دل تویی ای دل و جان فدای تو در صف اهل دل نیام دل به فدایت عجب آنک جلوهی جانان دهدم،آینهی صفای تو شبهک هل ولد ولد مثلک هل اتی فتی؟ ای دل و جان انس و جان والهی هل اتای تو محتسب شهر ولا داد(ستوده)را صلا دامنش ار دهی ز کف روز حساب وای تو من که سپهر جافیم تا لب گور سوق داد عمر دوباره یافتم از مدد رضای تو فرق شکستهی مرا مرهم مرحمت رسید تا که دل شکسته را کی برسد؟دوای تو؟!"