چکیده:
مراد فرهادپور سال هاست نظری را طرح کرده است که طرف دارانی دارد و، بنا به آن، تفکر ما ناگزیر همان ترجمه یا از سنخ ترجمه است: از دید ایشان با دو گونه ترجمه روبه روییم: ترجمه به معنای عام و ترجمه به معنای خاص. وی در مقدمه کتاب عقل افسرده و سپس در مقاله ای مفصل در جلد دوم کتاب پاره های فکر (فلسفه و سیاست) نظر خود را توضیح داده و آن را توجیه کرده است. نوشته پیش رو هم نقد آن نظر و هم فهم دیگری از نظریه هرمنیوتیک عام گادامر و نیز روان کاوی فهم لاکان است و به واسطه فهم یا تفسیری دیگرگون از این دو نظریه نظر فرهادپور را نقد می کند؛ او فهم را ترجمه می فهمد. نظر فرهادپور بر فهمی نافلسفی و سطحی از هرمنیوتیک گادامر استوار است که در این مقاله آن را روشن و نقد خواهیم کرد.
Morad Farhadpour have been considering thinking as translating in modern Iran situation. He has proposed two meaning of translation: translation in general and in specific. He has explicated identity of thought and translation in his two papers by which I try to criticize the identity mentioned above. My critique is based upon his superficial and erroneous understanding of Gadamer’s Hermeneutics which I delineate and criticize it.
خلاصه ماشینی:
گادامر تعبیر تاریخ اثرها را طرح کرده است (٣٠٦-٢٩٩ :ibid) که یعنی فهم های گوناگون از امری انسانی ، طی تاریخ ، اثرهای خود را بر هر فهم تازه می گذارد و در آن فهـم از پـیش موجود و حاضر است ؛ تاریخ اثرها درواقع پیش ـ فهم های هر فهمی است کـه بـه گونـه ای مستتر و ضروری در هر فهمی حضور دارد و از رخداد فهم تفکیک پذیر و زدودنی نیست و فقط مفسر می تواند به آن ها واقف شود و خودآگاه باشد که فهم مطلقی در کار نیسـت ، نـه این که آن ها را بزداید و به فهمی مطلق از گذشته ، متن یا اثـر هنـری یـا رخـدادی تـاریخی دست یابد.
می توان از هرمنیوتیک گادامر نتیجه گرفت که فهم امـور انسـانی در و بـا وضـعیت رخ می دهد و از آن جا که ایرانی معاصر چه بخواهد و چه نخواهد، یعنی مثلا سنت گرا باشد یـا روشن فکر دینی یا هایدگری کج و معوج و یا پیرو حلقه های شبه تفکری کـه در ایـن مـثلا جریان های فکری بیرون از دانشگاه راه افتاده و مد شده است ، خواه ناخواه ، با این وضعیت روبه رو است و اگر نخواهد به گونه ای انضمامی با این وضعیت مواجه شـود، نظـرا گرفتـار همان تفکر انتزاعی خواهد شد که خود فرهادپور در مقالۀ «تفکر/ ترجمه » به راستی آن را هم نزد روشن فکران دینی و هم هایدگری های اسلامی نشان داده و نقد کرده است .