خلاصه ماشینی:
"خلافت و جریانهای سیاسی: اما،چرا دکتر سنهوری،به موضوع خلافت اینهمه اهتمام میورزید و درباره آن،رساله دکترای دوم خود را به آن اختصاص داده است؟ در پاسخ باید گفت که در برابر انقراض خلافت عثمانی،دو جریان در جهان اسلام ظهور کرده است؛ جریان نیروهای اسلامی که خلافت را رمز تاریخ اسلام میدانستند،و به دستاوردها و افتخارات آن تاریخ،میبالند،علیرغم کمبودها و نقائص و انحرافهای حاصل شده در آن تاریخ آقای سنهوری،جزئی از این جریان بحساب میآیند.
این پایههای اساسی از نظر سنهوری عبارتند از: 1-اصل حاکمیت ملت(مردم)که مورد تاکید شریعت اسلامی و بلکه محل اجماع علمای اسلام است، و نمونه عملی آنرا در«بیعت»و انتخاب خلیفه تجلی مییابد، 2-اصل نظارت بر رفتار حکومتگران،و حسابکشی از آنان در برابر هرگونه خروج از حدود و مرزهای صلاحیتهای خود است،این اصل ادامهدهند اصل حاکمیت مردم است،و تجلی بخش اساس امر به معروف و نهی از منکر میباشد.
اما درمان کردن بیماریهای سهگانه مذکور(استبداد،انحطاط عملی و تحجر اجتماعی)،نباید ملتها را از تمسک به اصل وحدت امت اسلامی دور کند؛ 4-همزمان با کار فوق،باید حرکت تجدید و نوآوری فقه اسلامی،تدوین و طرح آن بشکل قانونی معاصر و پیاده کردن تدریجی آن آغاز گردد و در همه کشورها فعال شود؛همچنین اساس اجماع را در کنار«اساس اجتهاد»بعنوان منبع همیشه جوشان فقه تلقی گردد؛ 5-اینکه تلاش جوامع اسلامی و عربی در راه کسب آزادی و استقلال براساس و محدوده ملی خود باید استمرار یابد و هر کشوری به متقاضی شرایط خود،به سوی تقارب و همکاری و وحدت حرکت نماید."