خلاصه ماشینی:
"اودن درباره آنها میگوید:«انسانهایی که از وجود موانع ناآگاهند ولی هیچگاه به خود یا نزدیکانشان اجازه ریسک نمیدهند» اگرچه بهندرت اما اگر این افراد در سلولهای زندانی در خون خود بغلتند و یا از سکویی برای سخنرانی بالا روند هدفشان مخالفت یا یک ظلم و بیعدالتی بخصوص نیست بلکه هدف نظم و ترتیب تمامی جهان است.
بعلاوه باید بگویم تمایلات مازوخیستی که امروزه تقریبا به تمامی افراد اهل قلم نسبت داده میشود تأثیر کمتری در مقاسه با دانش غریزی و غالبا دست اول آنها در این مسأله دارد و ذهنیت مفرط،تعصب و البته خصایص فردی مسائلی است که هنر را از کلیشه جدا میسازد و تداوم کلیشهها همان چیزی است که هنر را از زندگی جدا میکند.
اما اگر تأکید شما روی ادبیات معاصر باشد در این صورت کارتان به تکهای از این کیک بزرگ محدود میشود و شما باید چند ماه از وقتتان را برای مطالعه آثار زبان مادریتان صرف کنید که ترجیحا باید کارتان را از نیمه اول قرن معاصر آغاز شروع کنید و من پیشبینی میکنم تا پایان تابستان ارتقاء چشمگیری در ذائقه ادبی شما پدیدار خواهد شد.
ممکن است این سؤال برای او پیش آید که چه چیزی شعر خوب را از شعر بد متمایز میکند و چه تضمینی وجود دارد که برتری بار دست راست او را به بار دست چپش ثابت کند؟ خوب بار دست چپ او در حالت کلی سبکتر از آنی است که در دست چپش نگاه داشته است،در درجه دوم شعر،به تعبیر منتال به گونه علاجناپذیری یک هنر معنایی است و درصد لفاظی در آن بسیار پایینتر است."