چکیده:
مساجد در طول تاریخ از شاخص ترین نمونه های معماری اسلامی بوده اند؛ آن ها نشانه هایی شهری هستند که به عنوان مفصل، نقشی اساسی در ارتباطات میان عناصر شهری بازی می کنند. نگاه به اجزای تشکیل دهنده و فضاسازی مساجد و بررسی عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه هر فضا و نقشی که در ارتباط با دیگر فضاها دارد، رهیافتی برای دستیابی به تاثیر حکمت معماری اسلامی در شکل دهی شاکله بنای مساجد فراهم خواهد آورد. از این جهت در نوشتار پیش رو، به ترکیب فرمی و شکلی فضاهای مساجد در مکتب اصفهان و نیز چگونگی پیکربندی فضایی در عرصه بندی ساختار مساجد پرداخته می شود. در این پژوهش، فرض بر این بوده که پیکربندی فضایی بنای یک مسجد با توجه به مختصات قرارگیری هر فضا در ارتباط با دیگر فضاها، با عوامل شکل گیری ساختاری، جایگاه و نقش هر عنصر، برآمده از حکمت اسلامی دارای ارتباطی معنادار است. این تحقیق از نمونه پژوهش با شیوه تحقیق ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و سرانجام نتیجه گیری منطقی است. بدین ترتیب موضوع پژوهش با استفاده از مشاهده و برداشت میدانی، مطالعات کتابخانه ای، شبیه سازی به وسیله نرم افزار تخصصی چیدمان فضا و مقایسه تطبیقی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد میزان نفوذپذیری، پیکربندی فضایی و همچنین قرارگیری هر فضا در عمق بنای مساجد، ارتباط مستقیمی با مولفه های شناخته شده حکمت در معماری اسلامی ازجمله نحوه انتظام فضاها دارد؛ با توجه به نقد زمینه اثبات گرایی شبیه سازی چیدمان فضا سعی بر آن بوده تا با بهره گیری از مولفه های ساختاری حکمت در معماری اسلامی، در این زمینه رفع و رجوع لازم صورت گرفته باشد. در تحلیل نقشه های در دست، فضا، امور کیفی، مولفه ها و پیکربندی فضایی با مدل سازی رایانه ای همراه شده تا تحلیل های کیفی از مدل سازی های کمی صورت گرفته باشد. نتایج به دست آمده نشان از تاثیر مستقیم و نقش تعیین کننده حکمت اسلامی در جایگاه تک تک فضاهای مساجد مکتب اصفهان و تعیین ارتباط هر فضا با فضاهای دیگر و همچنین با کلیت بنای مساجد دارد.
Mosques in the history of Islamic civilization are prominent and integral components of Islamic architecture and focal points in Muslim cities. The same is true about Iran that renders them as significant urban landmarks and important spatial linkage elements of the city. In order to find out the significance of Islamic philosophy in Architecture and urban planning، it suffices to look at the constructional elements of Mosque and its spatial configuration and formal composition. In this study، the formal composition and shape grammar of mosque spaces in Isfahan are scrutinized. The main hypothesis of this study is the meaningful correlation of spatial logic and Islamic philosophy in these mosques. The research benefits from combined research strategy from field studies to computer simulation and space syntax for comparative analysis. The findings confirm the fact that spatial permeability، configuration and placement and the spatial depth of mosques have a direct relationship with the concepts Islamic thought and philosophy. The space syntax analysis were juxtaposed with the spatial quality data and ultimately compared with the Islamic philosophy doctrines in order to provide multi-level meanings of spatial configuration in the selected case studies. Spatial hierarchy and the change and continuity in spatial qualities found to have a strong association with the transcendental Islamic thought and philosophy.