چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی امید به زندگی، هوش معنوی و افسردگی در زنان مبتلا به سرطان سینه و زنان سالم میباشد. روش این پژوهش به صورت غیر تجربی و از نوع علی مقایسهای است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر رشت بودند که از بین مراجعان به بیمارستانها و مراکز درمانی انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و جدول کرجسی و مورگان در مجموع تعداد 150 نفر در قالب دو گروه زنان مبتلا به سرطان (75 نفر) و زنان سالم (75 نفر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش معنوی، امیدواری اشنایدر و افسردگی بک پاسخ دادند. تحلیل دادههای جمعآوری شده با استفاده از شاخصهای توصیفی فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و آزمون آماری T و تحلیل واریانس انجام شد. یافته هاگویای این است که افراد گروه عادی نسبت به گروه بیماران مبتلا به سرطان در متغیر میزان امید به زندگی دارای میانگین بالاتریاند. همچنین بین دو گروه از نظر متغیر هوش معنوی تفاوت معناداری وجود ندارد. در متغیر میزان افسردگی، بیماران مبتلا به سرطان نسبت به افراد گروه عادی، دارای میانگین بالاتری اند. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که زنان مبتلا به سرطان سینه در مقایسه با افراد عادی جامعه از خلق و امید به زندگی پایینی برخوردارند ولی هوش معنوی آنها یکسان است.
خلاصه ماشینی:
"بوالهری (1391) در بررسی خود تحت عنوان اثربخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به سرطان سینه به این نتیجه رسید که معنویت درمانی به شیوه گروهی در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است.
در پژوهشی دیگر پدرام و همکاران (1390) به اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر درمان اختلالات اضطراب، افسردگی و ایجاد امیدواری در زنان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان شفای اهواز پرداختند، آنها دریافتند که جلسات گروه درمانی تأثیری مثبت بر کاهش افسردگی، اضطراب و افزایش امیدواری در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل برجا گذاشت.
جدول1: شاخصهای توصیفی متغیرهای مورد پژوهش متغیر گروه Mean SD N امیدواری سرطانی 43/14 20/5 75 سالم 94/24 12/5 75 کل 86/19 36/7 150 هوش معنوی سرطانی 32/77 11/21 75 سالم 59/73 04/22 75 کل 40/75 60/21 150 افسردگی سرطانی 05/20 31/8 75 سالم 82/16 75/6 75 کل 39/18 69/7 150 با توجه به نتایج جدول1، میانگین و انحراف استاندارد متغیر امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان برابر با (20/5±43/14) و در گروه افراد سالم برابر با (12/5±94/24) است.
مثلا گرفمی و همکاران (1388) در پژوهش خود به اثر بخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر کاهش نشانگان مشکلات روانی زنان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان رسول اکرم رشت پرداختند، نتایج آنها نشان داد که معنادرمانی به شیوه گروهی سبب کاهش اختلالات روانی از جمله شکایات جسمانی، حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و ترس مرضی شده است."