چکیده:
پست مدرنیسم به مثابه یک گفتمان، در جهان فیلم نفوذ کرده است و «سینمای پست مدرن» را خلق نموده است. گفتمان سینمای پست مدرن شامل ابعادی چون وانموده و تزلزل واقعیت، مرکززدایی از سوژه، مرگ مولف، پاکشدگی مرزهای زمانی، ترکیب تکنیکها و ژانرها و کثرتگرایی است که در تقابل با سایر گفتمانها قرار میگیرد. هدف مقاله حاضر معرفی این گفتمان سینمایی، تفسیر و نشان دادن عناصر آن در یکی از فیلمهای سینمای ایران است. برای نیل به این هدف، گفتمان سینمای پست مدرن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف تعریف میشود و سه بعد وانموده، مرکززدایی از سوژه و مرگ مولف به عنوان چارچوب مفهومی انتخاب میشوند. چارچوب روشی نیز ملهم از نظریه روایت پست مدرن متشکل از فابیولا، سیوژت، شخصیت و راوی است که در پیوند با چارچوب مفهومی به تحلیل فیلم «صندلی خالی» ساخته سامان استرکی میپردازد. نتایج نشان میدهد که «صندلی خالی» با روایت اپیزودیک، تو در تو و مارپیچ خود جهان وانمودهای را خلق میکند که در آن مرز واقعیت و توهم فرو میریزد و سوژههای سرگردانی خلق میکند که ناتوان از تغییر این جهاناند و در نهایت در یک بنبست هستی شناختی از جهان وانموده کنار میروند. راویهای چندگانه و خصلت خود ارجاعی فیلم در نهایت پاسخی به پرسشهایی که مطرح میکند ندارد چرا که مرگ مولف خصلت این فیلم است. علاوه بر این، گفتمان سینمای پست مدرن در مقابل گفتمانهای سیاسی و فرهنگی هژمونیک ایران، پس رانده شده و در حاشیه قرار دارد.
خلاصه ماشینی:
"برای نیل به این هدف، گفتمان سینمای پست مدرن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف تعریف میشود و سه بعد وانموده، مرکززدایی از سوژه و مرگ مؤلف به عنوان چارچوب مفهومی انتخاب میشوند.
در حالیکه فردگرایی، پیشرفت، اصالت و ناب بودن ویژگی هنر مدرن است 1 ، پست مدرنها معتقدند که در دنیای کنونی هنر از جایگاه معنویاش به زیر کشیده شده است و دایره نفوذ و قدرت رسانهها و تبلیغات و بتوارگی کالا آنرا در کام خود فروبرده است، هنرمند دیگر ساکن برج عاج نیست و هنر اینک تلاشی گروهی است؛ چرا که هنرمندان و مخاطبان آنها همگی در یک فضای فرهنگی زیست میکنند (وارد، 1384: 73).
گفتمان پست مدرن با سینمای ایران نیز مفصل گرینبرگ چنین استدلال میکند «برای هنر مدرنیستی یگانه مسأله یا موضوع مشروع خود هنر است؛ به علاوه برای هر هنرمندی یگانه مرکز یا کانون به حق و در خوردر هر شکل یا ژانر هنری، ماهیت و حدود همان ژانر است: رسانه همان پیام است.
مرکززدایی از سوژه و شخصیتها هر چند شخصیتهای فیلم دارای ویژگیهای خاص خود هستند اما همگی در یک بن بست هستی شناختی دچار واپاشی شدهاند که تحلیل موردی شخصیتها این امر را به خوبی نشان میدهد: 1- در اپیزود اول «اسماعیل» مرد شوخ طبعی است که اعتقاد دارد «هی قسمت قسمت...
این امر باعث میشود که گفتمان سینمای پست مدرن در ایران موفق به پس راندن رقبا نشود بلکه خود عقب رفته و در حاشیه میدان گفتمانی برای خود تنفس کند و تعجبی هم ندارد که فیلمهایی شبیه «صندلی خالی» حتی مجال اکران عمومی هم پیدا نکنند."