خلاصه ماشینی:
(5) در جای دیگر به صراحت بر این نکته تأکید میکند که حقیقت شمس بر همه خلق نهان است و اینکه مولوی خود از سوی مراد خود یعنی شمس مجاز نبوده است که همه حقایق را افشا کند،بلکه تنها به افشای برخی مطالب مجاز بوده است: به نهان از همه خلقان چه خوش آئین باغی است که چو گل در چمنش جامه جان بدریدم اندر آن باغ یکی دلبر بالا شجری است که چو برگ از شجر اندر قدمش ریزیدم بس کنم آنچه بگفت او که بگو من گفتم و آنچه فرمود بپوشان و مگو پوشیدم(6) در جای دیگر میفرماید: بحق آنکه حلال است خون من بر تو که بر عدو سخنم را حرام دار حرام 5-شمس در نظر مولانا تنها خلیفه خدا روی زمین است و هم اوست که فرشتگان آسمان برای او سجده میکنند: جز تو خلیفه خدا کیست بگو به دور ما سجده کند ملک تو را چون ملک از سما رسد(7) 6-در بسیاری جایها(مولانا)کنایاتی درباره شمس تبریزی به کار میبرد که به روشنی دلالت بر آن دارد که وی شمس را از آل محمد میدانسته است،مثلا در موارد بسیاری از شمس به شهسوار سوره(هل أتی)یا کسی که بر شاهراه هل أتی است تعبیر کرده است: ای عشق خندان همچو گل وی خوش نظر چون عقل کل خورشید را در کش به کل ای شهسوار هل أتی(8) و نیز در جای دیگر: تا ببینی هستیات چون از عدم سر بر زند روح مطلق کامکار و شهسوار هل أتی و در جایی دیگر شمس را بر شاهراه هل اتی معرفی میکند: دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی در خواب غفلت بیخبر زو بوالعلی و بوالعلاء بی نیاز از توضیح است که سوره(هل اتی) درباره آل محمد صلی الله علیهم اجمعین نازل شده و شهسواران آیات این سوره بزرگ آل محمد صلوات الله علیهماند.