خلاصه ماشینی:
اکثر اوقات واژههایی که در ادبیات عرفانی ما مورد استفاده قرار میگیرند نیاز به شرح و تفسیر دارند،مانند:می،مطرب،ساقی،خرابات، رند،نظر باز و نظایر آن که حافظ چنین فرموده است: عاشق و رند و نظر بازم و میگویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراستهام و شاعر دیگری میگوید: خراب و رند و نظر باز و لا ابالی و مستم به شکر جمع فضایل دهید باده به دستم مهدیه الهی قمشهای در این فراز بچند مورد آن اشارهای کوتاه میشود در مورد کلمه خراب که در شعر شاعران ما بسیار از آن استفاده شده است: صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا حافظ مقام اصلی ما گوشهی خرابات است خداش خیر دهد هر که این عمارت کرد حافظ در خرابات مغان نور خدا میبینم وین عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم حافظ مولانا هم به این واژه اشاره میکند و میفرماید: به مثل چو آفتابم به خرابهها بتابم بگریزم از عمارت سخن خراب گویم شیخ محمود شبستری که یکی از بهترین شارحان واژههای عرفانی است زمانی که از او سؤال میکنند: شراب و شمع و شاهد را چه معنی است خراباتی شدن آخر چه دعوی است چه جوید از سر زلف و خط و خال کسی کاو در مقامات است و احوال در جواب میفرماید: شراب و شمع و شاهد عین معنی است که در هر جلوهای او را تجلی است و بعد در تفسیر واژه خراب میفرماید: خراباتی شدن از خود رهایی است خودی کفر است ور خود پارسایی است نشانی دادهاند اهل خرابات که التوحید اسقاط الا اضافات پس مقصود از کلمه خراب،خراب کردن دیوارها و حجابهای خود بینی و خود خواهی راست.