چکیده:
به این مفهوم جامعه مدنی به نوعی از سازماندهی سیاسی ، اجتماعی جامعه معطوف می شود و مبین حد فاصل و حد واسطی میان فرد و دولت و میان خانواده و دولت است . فرد وقتی از محیط خانواده بیرون می آید ، بلافاصله در حوزه اقتدار دولت واقتدار سیاسی قرار نمی گیرد . ...
خلاصه ماشینی:
"1P} در ایران نیز چنین وضعیتی حاکم بود، موانعی مانند برخوردهای غیر قانونی حاکمیت با گروهها و فقدان ساز و کارهایی برای پیگیری حقوق سیاسی افراد، ضعف اصناف، نگرش حکومت به احزاب مخالف به عنوان دشمن و مزدور بیگانه، عدم تناسب فواید و هزینههای مشارکت در احزاب، نگرش حکومت به فعالیت حزبی به عنوان یک امتیاز-که از سوی حکومت به افراد تفویض میشد-و نه یک حق که افراد ذاته واجد آنند، پرهیز از استفاده از نیروهای حزبی در سطوح بالای مدیریتی، احساس تقابل میان رفتار حزبی و وفاق اجتماعی، موجهه سرکوبگرانه حکومتها با احزاب و گروهها در دورههای بحرانی و از سوی دیگر وجود گرایشها براندازانه در برخی گروهها-که این گرایشها متداوما کم رنگ و کم رنگ تر شده است-عدم شفافیت رفتار اقتصادی، تشکیلات احزاب و آشفتگی نظام حقوقی احزاب باعث این ظرفیت ما بین نهاد سازی شدهاند.
P} (4)-اقبالی، علیرضا:مقدمهای بر تشکیل سرمایه و تفکر اقتصادی احزاب و گروههای سیاسی در ایران، چاپخش، تهران، 1381، ص 69P} در دوره مذکور نیز تنها حزبی که میتوان آن را جزء جامعه مدنی به حساب آورد حزب کمونیست ایران بود که برای مصالح کارگران و دهقانان که اکثریت جمعیت جامعه دوران رضا شاه را تشکیل میدادند؛ فعالیت میکرد.
P} همچنین در فرهنگ تابعیت و ساخت قدرت عمودی برای«نقش»و نهادهای مستقل جایی وجود ندارد و شخص در فرآیندهای سیاسی و تصمیم گیری، مهم است، بنا بر این افراد و سیاستمداران از امنیت جانی و مالی برخوردار نخواهند بود و نیز امنیتهای شغلی که از ویژگیهای جامعه مدنی و عناصر تشکیل دهنده آن است، وجود نخواهد داشت و این همان چیزی است که در دوره رضا شاه به وضوح قابل ملاحظه است."