چکیده:
در میان سلسله های امرائی که بعد از بر افتادن ایلخانان در ولایات مختلفه ایران مدتی امارت و تسلط یافته اند ، سربداران اگر چه نه از جهت وسعت مملکت و قدرت و شکوت با امرای دیگر قابل مقایسه هستند و نه از حیث دوام دولت و عظمت آثار ، ولی از یک بابت در تاریخ ایران قبل از تشکیل سلسله صفویه اعتباری خاص دارند و آن قیام ایشان است به مخالفت با اهل تسنن به عنوان علمداری از مذهب شیعه و سعی در انتشار آداب و احکام این دین . ...
خلاصه ماشینی:
"اشاره در میان سلسلههای امرائی که بعد از برافتادن ایلخانان در ولایات مختلفه ایران مدتی امارت و تسلط یافتهاند، سربداران اگر چه نه از جهت وسعت مملکت و قدرت و شکوت با امرای دیگر قابل مقایسه هستند و نه از حیث دوام دولت و عظمت آثار، ولی از یک بابت در تاریخ ایران قبل از تشکیل سلسله صفویه اعتباری خاص دارند و آن قیام ایشان است به مخالفت با اهل تسنن به عنوان علمداری از مذهب شیعه و سعی در انتشار آداب و احکام این دین.
قتل پنج تن ایلچی(یا ایلچی)در روستای باشتین که اهالی آن مرید شیخ حسن جوری بودند عاملی شد برای درگیری ماموران حکومتی و اهالی باشتین و در این میان عبد الرزاق نامی که معتقد به این بود به مردی سر خود بر دار دیدن، هزار بار بهتر که به نامردی کشته شدن، به کمک باشتینیان آمده، دامنه نبرد به سبزوار کشیده شد و شهر از دست ایلچیان خارج و به (1)-حافظ ابرو، عبد الله بن لطف الله:زبده التواریخ، به تصحیح کمال حاج سید جوادی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372، تهران، جلد 1، صص 1380، 79، 78؛میر خواند، همان، جلد 8، ص 4500.
این در حالی است که به گفته همان مورخان، عبد الرزاق با آن که از محتشمان و اکابر بیهق است، تا پایان پیشوا و رهبر توده روستائیان که از آنان به عنوان جناح افراطی(شیخیان)یاد میشود، باقی ماند، اما وجیه الدین مسعود با طغاتیمور و دیگر قدرتهای خراسان، سیاست مسالمت جویانهای در پیش گرفت و نشان داد که نماینده توده مردم نیست."