چکیده:
احزاب سیاسی در ایران همواره محل و کانونی برای ترقی و پیشرفت در راه رسیدن به یک جامعه قانونمند به شمار نمیروند که شاید این امر خلاف کارکرد احزاب در سایر کشورهای جهان باشد ، زیرا در غالب کشورهای دنیا خصوصا کشورهایی که از یک سابقه دمکراتیک بیشتری برخوردار میباشند . همواره احزاب عاملی بودهاند در جهت حرکت رو به جلوی کشور خود و این امر تنها در بعد سیاسی صادق نیست بلکه در تمامی ابعاد یک حکومت میتواند صادق باشد گرچه اکثرا فعالیت سیاسی پررنگتری دارند ...
خلاصه ماشینی:
"مردم تنها از طریق روحانیت یا سایر نیروهایی که به آنها معتقد بودند حق خود را مطالبه میکردند و حزب به معنای واقعی کلمه در این راه مؤثر نبوده؛ (*)کارشناس تاریخ از دانشگاه فردوسی مشهد 5-شاید یکی دیگر از علل ناکار آمدی احزاب سیاسی ایران ترجیح منافع شخصی یا در نهایت حزبی بر منافع ملی باشد،یعنی یک حزب ممکن است باقی ماندن خود را به هر قیمتی به تحقق یک آرمان یا هدف ملی ترجیح دهد.
فرهنگ نخعی«ریمن»که خود را از اعضای شورای مرکزی حزب ایران میخواند و پس از خروج حسین مکی جایگزین وی شده است در این باره میگوید: «در سال 1321 مهندسینی که در وزارت پیشه و هنر مشغول به کار بودند برای تأمین حقوق صنفی خود اعتصاب کردند و حرف اصلی آنها این بود که حقوق و مزایای یک مهندس با یک کارگر عادی باید متفاوت باشد...
در چنین شرایطی بود که کودتای 28 مرداد 1332 شکل گرفت و علیرغم تلاش زیاد اعضا و سران حزب در فاصله روزهای 28-25 مرداد،فقدان نیروی کافی و قدرت لازم در حزب ایران نظیر دیگر گروههای طرفدار دولت کار تا آنجا پیش برد که با وجود اطلاع اجمالی گروههای حامی دولت از نقشهها و برنامهریزیهای انجام شده از سوی عوامل داخلی و خارجی کودتا گروهی اندک از اوباش تهرانی همراه با بخش اندکی از نیروهای نظامی توانستند مصدق را سرنگون سازند."