خلاصه ماشینی:
یکی از ویژگیهای جالب این کتاب، معرفی شخصیت داستانها همراه با تصویر کاریکاتوری آنها در دو صفحهی آغاز کتاب است.
در این مجموعه، همانند دیگر مجموعه داستانهای «نیکولا کوچولو»، نویسنده سعی کرده است واقعیتهای زندگی کودکان را با نگاهی کودکانه ترسیم کند.
دو ویژگی خاص - که درونمایهی داستانها را نیز دربرمیگیرد - در این داستانها مورد نظر نویسنده بوده است: نخست، ترسیم واقعگرایانهای از ویژگیهای کودکی، یعنی رفتارها، نیازها، خواستهها، تصورات و تخیلات کودکانه که با توصیف و تحلیل ملموسی از دنیای کودکان همراه است.
همین عنصر در جذب مخاطب به داستانها مؤثر است، زیرا کودکان و نوجوانان از کتابهایی لذت میبرند که نویسنده آنها را همانگونه که هست، به تصویر میکشد و با تخیل و تصویرهای ذهنی ملموس و جذاب، به درون متن میکشاند؛ و ویژگی دیگر، بیتوجهی بزرگترها، از درک احساسات و این دنیای پرشور و هیجان کودکی.
ژفروئا گفت: این را بابا به خاطر تشویق من، برای خوب درس خواندن، بهم هدیه داده است.
این دنیای پرشور و سرشار از هیجان کودکی، در داستان اول، با ورود بستنیفروش به پشت در حیاط مدرسه اتفاق میافتد که موضوعی برای پیگیری داستان «باباغوری بستنی دوست ندارد» میشود که با پردازش داستانی آن، ویژگی پسربچههای دبستانی، روابط آنها با یکدیگر، قوانین خشک مدرسه، واکنشهای ناظم و مدیر منضبط و عدم درک کودکان توسط بزرگترها نمایش داده شده است.
نویسنده در این داستان نیز رفتار بزرگترها در مورد نادیده گرفتن سن بازیگوشی بچهها و شیطنت و سربههوایی آنها را نقد کرده، زیرا در پایان داستان آمده است: مامان ناراحت بود.