چکیده:
با نگاهی پدیدارشناسانه و با درنظرگرفتن نوعی وحدت وجودی میان هنرمند و اثرش و پذیرش آنکه جهانبینی و طرز نگرش انسان در اعمال آگاهانه او تاثیرگذار است، تجلی ذکر خداوند در خلق فضا، به مثابه عملی آگاهانه از جانب معمار باورمند، بهویژه آنجا که هدف از خلق فضا ایجاد بستر عبادت ذات حق تعالی برای مردمان است، محل تامل و پرسش است. پاسخ گفتن به این پرسش ممکن نمیگردد مگر آنکه در جهانبینی معمار ذاکر مورد تامل و تعمق قرار گیرد. در جهانبینی عرفانی، «جهان مظهر تجلی» است و اساسا مبتنی بر وحدت و مراتب وجود است. تجلی در لغت به معنای آشکارشدن و روشنشدن است و در اصطلاح عرفا عبارت از ظهور شمس حقیقت است در آیات و مظاهر هستی. چرا که آنها ظهور عالم هستی را نتیجه تجلی خداوند میانگارند و حضرت حق را «فاعل بالتجلی» و دلالت مخلوقات بر حضرت حق، جنبه «آیینهای» دارد و مخلوقات عین ظهور ذات حق تعالی هستند. با این نگرش، معماری سنتی ایران را که منظور در اینجا معماری ایران پیش از دوران مدرن است، اثر هنرمند مسلمانی مییابیم که در مراتب بالاتر از عالم محسوس، در سیر دایره وجودی خویش حول محور «الله» میگردد و تمامی اعمالش از جمله اثر معماریاش، تجلی نام جلاله «الله» است در مرتبه وجودی هنرمند نسبت به «الله». معمار مسلمانی که با زبان، عمل و جان خویش ذکر میگوید، اثر معماری خلق میکند که مخاطب خود را به ذکر میکشاند و تداوم حضور حقیقت در معماری اسلامی به تداوم ذکر خداوند با زبان معماری میسر میشود. ذکر خداوند از زبان معماری سنتی ایران، در نظامی سهگانه از الگوها و عناصر معماری ایرانی، و از طریق بررسی تکرار، توالی و تسلسلهای فضایی در یک نظام سلسله مراتبی قابل بررسی است.
خلاصه ماشینی:
تجلی ذکر در نظامی سهگانه از الگوهای فضایی و عناصر معماری سنتی ایران سلمه ملا * علی اکبری** چونکه با حق متصل گردید جان ذکر آن اینست و ذکر اینست آن خالی از خود بود و پر از عشق دوست پس ز کوزه آن تلابد که دروست مولانا چکیده با نگاهی پدیدارشناسانه و با درنظرگرفتن نوعی وحدت وجودی میان هنرمند و اثرش و پذیرش آنکه جهانبینی و طرز نگرش انسان در اعمال آگاهانه او تأثیرگذار است، تجلی ذکر خداوند در خلق فضا، به مثابه عملی آگاهانه از جانب معمار باورمند، بهویژه آنجا که هدف از خلق فضا ایجاد بستر عبادت ذات حق تعالی برای مردمان است، محل تأمل و پرسش است.
ذکر، سلسله مراتب وجود، سلسله مراتب فضایی، نظام سه گانه در معماری سنتی ایران مقدمه «بازگشت به خود چیزها» آنگونه که در فلسفه ادموند هوسرل۱ در سالهای میانی دهه ۱۹۳۰ مطرح میشود، نقدی است بر کیفیت یکسونگرانه مبانی علم جدید پس از رنسانس که انسان را از «خود چیزها» جدا کرده است و در آن بر این نکته تاکید میشود که تنها و تنها فهمی پدیدارشناسانه خواهد توانست چیزها را برای انسان اعاده کند و ما را به سوی ذات آنها بازگرداند.
با این فرض و پذیرش آنکه جهانبینی و طرز نگرش انسان در اعمال آگاهانه او تأثیرگذار است، تجلی ذکر خداوند در خلق فضا، به مثابه عملی آگاهانه، بهویژه آنجا که هدف از خلق فضا ایجاد بستر عبادت ذات حق تعالی برای مردمان باورمند است، محل تأمل و پرسش است.