چکیده:
این نوشتار می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که در کـدامیـک از پـارادایم هـای اصلی توسعه (نوسازی، وابستگی و نظام جهانی )، به مفهـوم سـرمایة اجتمـاعی و مولفه های آن توجه شده است ؟ برای پاسخ به این پرسش ، ابتدا تعریفی جـامع از سرمایة اجتماعی ارائه می شود. سپس با در نظـر گـرفتن ایـن تعریـف و بـا روش توصـیفی - تحلیلـی و بـا ابـزار جمـع آوری اطلاعـات و دادههـا از منـابع موجـود کتابخانه ای، آثار برجسته ترین اندیشمندان ایـن سـه پـارادایم بررسـی مـی شـود. یافته های تحقیق نشان می دهد کـه سـرمایة اجتمـاعی ، در گـرایش هـای متـاخر پارادایم نوسازی به دلیل نگرش معطوف به نیروها و عوامل داخلی (دروننگری ) و اهمیت دادن به متغیرهای فرهنگی و اجتماعی در روند توسعة کشورها، تا حـدی مورد توجه قرار گرفته است . اهتمام نسبی پـارادایم نوسـازی بـه مفهـوم سـرمایة اجتماعی ، از نقاط قوت آن محسوب شـده و تـداوم آن در عصـر طلایـی سـرمایه اجتماعی را ممکن کرده است .
خلاصه ماشینی:
"این مقاله با تحلیل زمانمندی روایت و با بیان گسست های زمـانی و عوامـل مـؤثر در تغییرات آن در نمایشنامۀ «زنان مهتابی، مرد آفتابی»ـ که از قابلیت هـای روایـی بسـیاری برخوردار است ـ در پی پاسخ به این سؤالات خواهد بود: ـ یثربی چگونه از عنصر زمان در نمایشنامۀ «زنان مهتابی، مردآفتابی» بهره برده است ؟ ـ سرعت نقل رویدادها و تکرار آنها در ارائه بهتر محتوا و اجزای طرح چه تـأثیری گذاشـته است ؟ ـ نویسنده چگونه برای ایجاد حس تعلیق ، طرح گره افکنی و پیشبرد اهداف محتوایی، در نظم و آرایش ارائۀ عناصر متن و سامان وقوع عینی رخدادها در داستان از سیر خطی زمان منحرف شده است ؟ ـ چه میزان از شکست زمان در روایت اصلی و روایت های فرعی به صورت روایت های آینده نگر وگذشته نگر طراحی شده است ؟ طرح نمایشنامه «زنان مهتابی، مرد آفتابی » «زنان مهتابی ، مرد آفتابی »، نمایشـنامه ای اسـت کـه در آن سـالک بـه شـرح مواجهـه و همزبانی با آنیمای خویش می پردازد و مخاطب خود را با سرگذشت نمادین خویش آشنا می کند؛ در واقع دست مخاطب را گرفته و با خود به سفر درونی خویش می برد و او را بـا طرح روایت های پی درپیـ ساختار روایت در روایت ـ در جریان دیدار با آنیما(٣) و اتحاد بـا آن می گذارد."